پرسشهای امتحانی فارسی هشتم
پرسشهای امتحانی فارسی هشتم:
آرایههای ادبی بیتها و عبارتهای زیر را مشخص کنید.
(سرزمین ایران) هرگز ایمان و عزت و اراده ی استوار خود را از دست نداده است.
میهنی که... لحظه های تلخ و شیرین زیادی را به چشم دیده و... احساس کرده است...
این پهنه ی خدایی را به... سدی نفوذ ناپذیر... تبدیل کرد - تشبیه این پهنه ی خدایی به سد تشبیه کرده است.
ایران سرافراز هرگز رنگ نباخت و بر خود نلرزید و جنب و جوش خود را رها نکرد و درس پاکی پایداری و پاسداری را به انسان های آزاده و دل زنده ی جهان آموخت:
نوجوانان... همانند قلل استوار و پایدارند.که مایه ی عزت و افتخار نسل های امروز و فردایند و سیمای وطن را به زیور و شکوه خلاقیت و نوآوری می آرایند.
ای وطن ای دلِ مرا مأوا
ای وطن ای تنِ مرا مسکن
ای وطن ای تو نور و ما همه چشم
ای وطن ای تو جان و ما همه تن
نکته ای گویمت که گر شنوی
شاد مانی به جان و زنده به تن
در غزا بر پهلوانی دست یافت
زود شمشیری برآورد و شتافت
او خدو انداخت بر روی علی
افتخار هر نبی و هر ولی
در زمان انداخت شمشیر آن علی
کرد او اندر غزایش کاهلی
گفت: «برمن تیغ تیز افراشتی
از چه افگندی، مرا بگذاشتی؟»
شیر حقم، نیستم شیر هوا
فعل من بر دین من باشد گوا
باد خشم و باد شهوت، باد آز
برد او را که نبود اهل نماز
چون درآمد در میان، غیر خدا
تیغ را دیدم نهان کردن سزا
مقصود از ادبیات، همه ی آثار نظم و نثری است که آیینه ی فرهنگ و اندیشه ی یک جامعه است:
جملههای بیتها و عبارتهای زیر را مشخص کنید.
ای هدهد صبا به سبا می فرستمت
بنگر که از کجا به کجا می فرستمت
حیف است طایری چو تو در خاکدان غم
زین جا به آشیان وفا می فرستمت
سردار لبخندی زد. آرام شد و زیر لب شعر حافظ را زمزمه کرد.
سردار گفت: آفرین بر قلم سحرآمیزت! من درد را فراموش کردم.
قلیان ها شکسته شد؛ تنباکو تحریم شد؛ شاه به تنگنا افتاد و توطئه ی انگلیس شکست خورد.
در دوران جنگ تحمیلی، خیل عظیم نوجوانان و جوانان بسیجی و جان بر کفان ارتشی و سپاهی، این پهنه ی خدایی را به بنیانی استوار و سدی نفوذناپذیر و پایدار در برابر هجوم وحشیانه ی صدام و حامیان امریکایی او تبدیل کرد.
با کدام قسمت شعر تناسب دارد؟
برای پر بار کردن روزهای زندگی چه باید کرد؟
به نظر شما چه کارهای دیگری باعث سعادت و خوشبختی انسان می شود؟
سه درس که بهلول به جنید آموخت، چه بود؟
در زندگی امروزی، چه آسیب هایی انسان را تهدید می کند؟
به نظرشما بهترین زمان سخن گفتن و بهترین زمان سکوت و خاموشی، چه هنگامی است؟
چرا حریم قانون، دین وهنجاری های اخلاقی، فرهنگ و آداب جوانمردی را رعایت کنیم؟
از نظر پیر خارکش،عزّت و آزادگی چیست؟
با توجه به شعر شخصیت پیر و جوان را با هم مقایسه کنید.
چگونه می توان به عزّت آزادگی رسید؟
شعر این درس به چه شیوه ای خوانده می شود؟
سوالات قائم مقام فراهانی برای آزمایش فرزندانش چه بود؟
ویژگی های مشترک امیرکبیر و قائم مقام فراهانی چیست؟
خدمات قائم مقام فراهانی و امیرکبیر به ایران چه بود؟
اگر به جای امیر کبیر بودید چه می کردید؟
سید جمال الدین اسد آبادی در چه زمینه هایی استعداد داشت؟
چه رابطه ای بین شعر حافظ و نقاشی کمال الدین بود؟
چرا روحانیت و چهره های علمی - فرهنگی تاثیر بیشتری در جامعه دارند؟
در جنگ چالدران چه کسی با شاه اسماعیل و سربازانش بود؟ چه کسی زخمی شد؟
در متن درس سرزمین ایران با چه ویژگی هایی توصیف شده است؟
درباره ارتباط حدیث «حب الوطن من الایمان» با محتوای درس توضیح دهید؟
به نظر شما برای عزت و سربلندی ایران اسلامی در عرصه جهان چه باید کرد؟
چه کنیم تا ناممان درتاریخ سرزمین عزیزمان جاودان بماند؟
در بیت اول به کدام صفات حضرت علی (ع) اشاره دارد؟
کدام بیت با مفهوم عبارت «الاعمال بالنیات» مناسبت دارد؟
مولوی در بیت نهم برچه نکته ای تاکید دارد؟
سه ویژگی انقلاب اسلامی را بیان کنید؟
مقصود از عبارت انقلاب اسلامی تولدی دیگر چیست؟
به نظر شما چرا آثار فرهنگی، آیینه احوال و افکار جامعه است؟
توجه به آثار ادبی مانند شاهنامه فردوسی، مثنوی مولوی و گلستان سعدی چه نتایجی در بردارد؟
در متن درس به نام کدام حماسه سازان واقعه کربلا اشاره شده است؟
چرا حضرت عباس (ع) یکی از اسوه های جوانمردی در واقعه کربلا شمرده می شوند؟
به نظر شما چگونه می توان یاد شهدای واقعه کربلا را زنده نگه داشت؟
دربند اول شعر پرنده آزادی تشبیه ها را بیابید؟
منظور شاعر از کودکان سنگ چیست؟
نوجوانان فلسطینی برای آزادی سرزمین خود، چه کارهایی می کنند؟
شکسپیر، روزگاررا به چه چیزی تشبیه کرده است؟
این بیت حافظ با کدام قسمت درس، ارتباط دارد؟
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را
به نظر، شما راه رسیدن به خوشبختی چیست؟
درعبارت: این دریای بزرگ، همیشه در جزر و مد است، منظور از دریا چیست؟
دانشهای ادبی و زبانی:
منظور از جناس چیست؟
کنایه چیست؟
مفهوم کنایه ها را در عبارتهای زیر، بنویسید.
از گفته ی او مپیچ سر را
یکی را به سر برنهد تاج بخت
در زمان انداخت شمشیر آن علی
گفت: بر من تیغ تیز افراشتی
یکی را به خاک اندر آرد ز تخت:
خداوند بخشنده دستگیر:
پایه های برجش از عاج و بلور:
در غزا بر پهلوانی دست یافت:
سر به هم آورده دیدم برگهای غنچه را
ناچار گردیده است که در برابر بزرگی این دو سر فرود آورد.
نگاهی کن که رو آرم به سویت:
رهی بنما که جا گیرم به کویت
این، باری است که بر دوش تو نهاده شده است:
ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است.
چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی:
با لب خشک و دل سوخته و دیده ی تر
کاربرد ردیف در شعر چیست؟
در ترجمه، به چه نکته ای باید توجه کرد؟
جناس را در ابیات زیر مشخص کنید.
گلاب است گویی به جویش روان
همی شاد گردد ز بویش روان
عشق شوری در نهاد ما نهاد
جان ما در بوته ی سودا نهاد
صدهِزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش آمد؟ هَزاران را چه شد؟
هنگام تنگدستی، در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی، قارون کند گدا را
دلا ز رنج حسودان مرنج و واثق باش
که بد به خاطر امیدوار ما نرسد
سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند
همدم گل نمی شود، یاد سمن نمی کند
هسته و وابسته ها را در گروه های تعیین شده، مشخص کنید.
"دو نامه ی سید جمال الدین" و میرزای شیرازی
کار خود را کرد.
"این دوستان"، با هم در کتابخانه درس
می خوانند.
"چهارمین در چوبی"، در کلاس ماست.
"چه توپّی" رو گل نکرد!
"این دانش آموز" ، "سه ویژگی برجسته" دارد.
"تمامِ گل هایِ سفیدِ گلدان"، پلاسیده شد.
"آن دو سیب" را خوردم.
"همه ی این صندلی ها"، شکسته اند.
"آن اتفاق"، یادت هست؟
مادربزرگ، "همین قصه" را هفته ی گذشته برای پری تعریف کرد.
"هر گلِ سرخِ باغچه یِ مادربزرگ"، دل انگیز و بوییدنی است.
"نخستین ویژگی ایثارگران" را بگویید.
فرزانه "این گل ها" را به پدر و مادرش هدیه داده است.
میهن ما در دوران دفاع مقدس، "چه لحظه های تلخ و شیرینی" را به چشم دیده است!
"بعضی اوقات" دوست دارم تا مدرسه بدوم و
خود را زود به دوستانم برسانم.
"چه طرح زیبایی" کشیده ای!
"این پنج دوست"، با هم کلاس های برزگ را تمیز کردند.
"چند برگ"، روی زمین افتاده است.
"دو سال" پس از "پایان هشت سال جنگ تحمیلی"، عده ای از آزادگان، به کشور بازگشتند.
"آن کتاب" را از روی میز بردار.
"چند صفحه" از کتاب را خوانده ای؟
"آن مرد" از شادی "هر دو چشمانش" درخشید.
"کدام کفش" را انتخاب کردی؟
علی، "دومین صندلی کلاس" را هم شکست.
"عجب کارنامه ی درخشانی" داری!
"عجب گلی" می زنِِِِِه!
"کلِّ بچه هایِ مدرسه یِ سماییان"، در فعالیت های ورزشی و هنری شرکت می کنند.
"چه میزی" می خواهی؟
به قول سهراب:
"چه گوار"، "این آب"! "چه زلال" ، "این رود"! مردم بالادست، "چه صفایی" دارند!
پروانه، برای تولد خواهرش "چندین مهمان" دعوت کرده بود.
"هر پنج دستگاه" را خاموش کن.
توپ را در "چندمین سبد" انداختی؟
اگر ما در "هر روستا" و خیابا ن "یک مدرسه" بسازیم، این وضعیت پیش نمی آید.
میرزا ابوالقاسم لحظه ای درنگ کرد و چشمانش را بست و خواندن "دوشعر" را از سعدی شروع کرد.
چون وقت نداشتم، "کمی غذا" در بشقاب ریختم و فورا خوردم.
شما "چه اطلاعاتی" درباره ی پیچیدگی های بدن انسان دارید؟
این، "نشانه ی قدرت پروردگار" است.
"همه یِ دفترهایِ دوخطِ" را، برای نوشتن درس زبانِ انگلیسی کنار گذاشتم.
"آن بسته" را می گویم. "همان بسته" که در ماشین است.
"6000 سال"، پیش ازاین تاریخ، ایرانی ها در"شهر سوخته ی سیستان" از سیستم فاضلاب استفاده می کردند.
دیروز، فرحناز با "قدری شربت" از مهمان ها پذیرایی کرد.
محمد تقی "یک سینی غذا" بر سر می گذاشت وفاصله ی آشپزخانه تا مکتب خانه را یک نفسطی می کرد.
ایران اسلامی "چند سال"، درگیر دفاع مقدس
بود؟
در "آن ایام" دشمن از زمین و آسمان، آتش و بمب بر "سر مردم بی گناه این سرزمین" فرو می ریخت.
درک مطلب:
ستایش: به نام خدایی که جان آفرید
1 - در بیت:خداوند بخشنده ی دستگیرکریم خطابخش پوزش پذیرالف: واژه های مترادف را در کنار هم بنویسید. ب: میان خطابخش و بخشنده، چه آرایه ای وجود دارد؟ ج: بن و نوع آنها را در بیت مشخص کنید.
2 – در بیت:
پرستار امرش همه چیز وکس
بنی آدم و مرغ و مور و مگس
الف: پرستار یعنی چه؟
ب: منظور از بنی آدم و مرغ و مور و مگس، چیست؟
ج: مرغ یعنی چه؟
د: در جمله ی دوم، گروه نهادی را مشخص کنید.
3 – در بیت:
یکی را به سر، برنهد تاج بخت
یکی را به خاک اندر آرد ز تخت
الف: منظور از تاج بخت چیست؟
ب: به خاک اندر آرد ز تخت، یعنی چه؟
ج: عبارت «یکی را به سر» در معنی، تبدیل به ............ می شود.
د: تاج و خاک، هریک نماد چه هستند؟
4 – در بیت:
گلستان کند آتشی بر خلیل
گروهی بر آتش برد ز آب نیل
الف: دو مصراع از نظر مفهوم، چه تفاوتی با هم دارند؟
ب: منظور از خلیل کیست؟
ج: چرا فعل جمله ها حال است؟(با وجود این که هر دو اتفاق در زمان گذشته اتفاق افتاده است.)
د: سه گروه متممی مشخص کنید.
5 – در بیت:
به درگاه لطف و بزرگیش بر
بزرگان نهاده بزرگی ز سر
الف: تفاوت گروه متممی در مصراع اول، با سایر متمم ها چیست؟
ب: گروه مفعولی را مشخص کنید.
ج: چه تغییری در فعل ایجاد شده است؟
د: نهاده بزرگی ز سر، یعنی چه؟
6 – در بیت:
جهان متفق بر الهیتش
فرو مانده از کنه ماهیتش
الف: منظور از جهان، چیست؟
ب متفق یعنی چه؟
ج: مرجع ضمیر «ش» را مشخص بنویسید.
د: فرو مانده، یعنی چه؟
ذ: کنه ماهیت، یعنی چه؟
7 – در مصراع:
«بصر منتهای جمالش نیافت»
الف: منظور از بصر چیست؟
ب: منظور از جمال چیست؟
ج: نیافت، یعنی چه؟
8 – در مصراع:
«تأمل در آیینه ی دل کنی»
منظور از آیینه چیست؟
9 – در بیت:
محال است سعدی که راه صفا
توان رفت جز بر پی مصطفی
الف: منادا را مشخص کنید.
ب: نقش محال را بنویسید.
ج: راه صفا، چه نوع ترکیبی است؟
د: در جمله سوم، فعل را مشخص کنید و بگویید تفاوت آن با سایر فعل ها چیست؟
ذ: منظور از مصطفی، کیست؟
1 - در بیت:
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی است، آن بینی
الف: نهاد جمله ی اول را بنویسید.
ب: گروه مفعولی جمله ی اول کدام است؟
ج: نقش نادیدنی را بنویسید.
د: نقش آن را بنویسید.
ذ - نقش آنچه، را بنویسید.
ر: در مصراع دوم، چه تضاد معنایی وجود دارد؟
ز: این بیت از کیست؟
ژ: یک بن ماضی و یک بن مضارع در جمله
مشخص کنید.
س: درباره ی تشخیص موجود در بیت،
توضیح دهید.
درس 2: پیش از اینها
1 – در بیت:
پیش از این ها فکر می کردم خدا
خانه ای دارد میان ابر ها
الف: نقش های خواسته شده را، بنویسید.
نهاد هر دو جمله:
مفعول جمله ی دوم:
2 - مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس و خشتی از طلا
الف: گروه های متممی را مشخص کنید.
ب: فعل جمله چیست؟
ج: گروه مفعولی، کدام است؟
3 - پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور
الف: گروه نهادی را در مصراع اول مشخص کنید.
ب: دو نقش متفاوت «از عاج و بلور» را بنویسید.
ج: شکل کامل فعل را در مصراع دوم بنویسید.
د: گروه های متممی را در مصراع دوم مشخص کنید.
ذ: نهاد در مصراع دوم چیست؟
4 - ماه برق کوچکی از از تاج او
هر ستاره پولکی از تاج او
الف: چرا شاعر از میان پدیده های طبیعی، ماه را انتخاب کرده است؟
ب: فعل جمله ی دوم چیست؟
ج: چرا شاعر از میان پدیده های طبیعی، ستاره را انتخاب کرده است؟
5 - رعد و برق شب طنین خنده اش
سیل و طوفان نعره ی توفنده اش
الف: چرا شاعر از میان پدیده های طبیعی، رعد و برق را انتخاب کرده است؟
ب: فعل جمله ی اول چیست؟
ج: چرا شاعر از میان پدیده های طبیعی، سیل و طوفان را انتخاب کرده است؟
د: نعره ی توفنده، یعنی چه؟
ذ: مرجع ضمیر «َش» در خنده اش، چیست؟
6 - هیچ کس از جای او آگاه نیست
هیچ کس را در حضورش راه نیست
الف: گروه مسندی را در جمله ی اول مشخص کنید.
ب: یک صفت مبهم در بیت بیابید و موصوف آن را مشخص کنید.
7 - آن خدا، بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان،دور از زمین
الف: گروه های نهادی را در بیت، مشخص کنید.
ب: گروه های مسندی را در بیت، مشخص کنید.
8 - بود، امّا در میان ما نبود
مهربان و ساده و زیبا نبود
الف: تفاوت نوع فعل جمله ی اول و دوم را بنویسید.
ب: گروه های نهادی را در هر جمله مشخص کنید.
ج: گروه های مسندی را در هر جمله بنویسید.
9 - در دل او دوستی، جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت
الف: یک صفت و نوع آن را بنویسید و موصوف آن را مشخص کنید.
ب: مصراع دوم یعنی چه؟
ج: مفعول جمله ی اول را مشخص کنید.
10 - هر چه می پرسیدم از خود از خدا
از زمین از آسمان از ابر ها
الف: از در بیت، به چه معناست؟
ب: چند گروه متممی در بیت هست؟
11 - زود می گفتند این کار خداست
پرس و جو از کار او کاری خطاست
الف: آیا خدا و خطا می توانند جناس باشند؟ چرا؟
ب: نهاد جمله ی اول، چیست؟
ج: این در مصراع اول، چه نقشی دارند؟
د: نقش «کار» ها را در هر دو مصراع مشخص کنید.
ذ: مصراع دوم، بیانگر چه اعتقادی است؟
12 - نیّت من در نماز ودر دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا
الف: مفهوم شعر با کدام اصل در عبادت هم خوانی ندارد؟
ب: نقش دستوری ترس را بنویسید.
13 – پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود
الف: شاعر از خدا چه تصویری در ذهن داشت؟
ب: نهاد را در مصراع دوم، مشخص کنید.
14 - تا که یک شب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یک سفر
الف: معنی دست در دست را بنویسید.
ب: گروه نهادی را مشخص کنید.
ج: گروه های متممی را مشخص کنید.
15 - در میان راه در یک روستا
خانه ای دیدیم خوب و آشنا
الف: منظور از این خانه چیست؟
ب: گروه مفعولی را مشخص کنید.
16 - زود پرسیدم پدر، اینجا کجاست؟
گفت: اینجا خانه ی خوب خداست
الف: نهاد جمله ی اول چیست؟
ب: جمله های مصراع اول را مشخص کنید.
ج: مفعول گفت را مشخص کنید.
د: مفعول پرسیدم را مشخص کنید.
ذ: در جمله ی پایانی، گروه های اسمی را مشخص کنید و نقش آنها را بنویسید.
17 – گفت: اینجا می شود یک لحظه ماند
گوشه ای خلوت، نمازی ساده خواند
الف: مفعول گفت را مشخص کنید.
ب: نمازی ساده، چه نوع ترکیبی است؟
ج: گوشه ای خلوت، چه نوع ترکیبی است؟
د: مفعول خواند را مشخص کنید.
ذ: منظور از «اینجا»، کجاست؟
18 - با وضویی دست ورویی، تازه کرد
با دل خود گفت و گویی، تازه کرد
الف: گروه های متممی را مشخخص کنید.
ب: گروه های مفعولی را مشخص کنید.
ج: یک گروه اسمی مشخص کنید و نوع وابسته ی پسین آن را تعیین کنید.
د: تفاوت «دست و رویی» و «گفت و گویی» را از نظر ساختمان واژه بیان کنید.
19 - گفتمش: پس آن خدای خشمگین
خانه اش اینجاست؟اینجا در زمین؟
الف: نوع «ش» را در «گفتمش» مشخص کنید.
ب: تعداد جمله های بیت را مشخص کنید.
20 - گفت: آری خانه ی او بی ریاست
فرش هایش از گلیم و بوریاست
الف: مصراع اول چند جمله است؟
ب: منظور از او کیست؟
ج: بوریا یعنی چه؟
د: مرجع ضمیر ش در فرش هایش چیست؟
ذ: نهاد فعل گفت، چیست؟
21 - مهربان و ساده و بی کینه است
مثل نوری در دل آیینه است
الف: در مصراع اول و دوم نهاد را مشخص کنید.
ب: گروه های متممی را مشخص کنید.
ج: گروه های مسندی را در بیت مشخص کنید.
22 - عادت او نیست خشم و دشمنی
نام او نور و نشانش روشنی
الف: مرجع ضمیر او چیست؟
ب: مرجع ضمیر ش در نشانش چیست؟
ج: منظور از این که نام اونور است، چیست؟
23 - تازه فهمیدم، خدایم این خداست
این خدای مهربان و آشناست
الف: در جمله ی دوم، نهاد و مسند را مشخص کنید.
ب: در مصراع دوم، وابسته های پیشین و پسین را مشخص کنید و نوع آنها بنویسید.
ج: مفعول فهمیدم را مشخص کنید.
24 - دوستی از من به من نزدیک تر
از رگ گردن به من نزدیک تر
الف: مصراع دوم یادآور کدام آیه ی شریفه است؟
ب: مسند را در مصراع دوم مشخص کنید.
ج: منظور از دوست کیست؟
25 - می توانم بعد از این با این خدا
دوست باشم دوست، پاک و بی ریا
الف: گروه های متممی را مشخص کنید.
ب: بن فعل می توانم و نوع آن را مشخص کنید.
1 – در عبارت «مرد گفت: خداوندش را بگوی
که گرگ ببرد.»
الف: خداوندش یعنی چه؟
ب: مرجع ضمیر «ش» در خداوندش چیست؟
1 – مفرد دلایل را بنویسید.
2 – مفرد اسرار را بنویسید.
3 – در عبارت:
«روشنی روز که همه چیز را می گشاید، چشمانشان
را می بندد.»
الف: در این عبارت، درباره ی چه موجودی صحبت
شده است؟
ب: با توجه به دو فعل متن، چه آرایه هایی به کار رفته است؟
4 – در عبارت:
پس او در روروز پلک ها را بر سیاهی دیده ها
می اندازد و شب را چونان چراغی بر می گزیند.
5 – عبارت:
در حالی که فرزندانشان به آنها چسبیده اند پرواز می کنند.
چه موجودی را معرفی می کند؟
6 – با توجه به عبارت:
دو دندان پیشین دارد که گیاهان را می چیند و دو پای داس مانند که اشیا را بر می دارد.
الف: آرایه ی عبارت را شرح دهید.
ب: در این عبارت، درباره ی چه موجودی صحبت شده است؟
7 – کشاورزان از........... می ترسند و قدرت دفع آنها را ندارند.
8 – با توجه به عبارت:
نیرومندانه وارد کشتزار می شوند و آنچه میل دارند، می خورند.
الف: این عبارت، توصیف چه موجودی است؟
ب: ساختمان واژه ی کشتزار، از چه قسمت هایی تشکیل شده است؟
9 – عبارت:
دم کشیده اش که چونان چتری گشوده است...
الف: این عبارت، توصیف چه موجودی است؟
ب: چه آرایه ای در عبارت به کار رفته است؟
10 - عبارت:
گویی بادبان کشتی است که ناخدا آن را برافراشته است.
الف: این عبارت، توصیف چه موجودی است؟
ب: چه آرایه ای در عبارت به کار رفته است؟
11 – پرهای .............. چونان برگ خزان دیده، می ریزد و دوباره می روید...
صورتگر ماهر
1 – در مصراع:
از کجا گردد پدیدار این همه نقش و نگار
الف: منظور از نقش و نگار چیست؟
ب: نوع وابسته های پیشین را در
«این همه نقش و نگار» بنویسید.
2 – در مصراع:
راستی را کس نمی داند که در فصل بهار
راستی را، یعنی:
3 – در مصراع:
چون برآید این همه گل های نغز کامکار
الف: چون، یعنی:
ب: برآید، یعنی:
ج: در گروه اسمی «این همه گل های نغز کامکار»
هسته، وابسته و نوع آنها را مشخص کنید.
4 – تماثیل ج.......
5 – تصاویر ج.......
7 – عبارت:
چون نپرسی کاین تماثیل از کجا آمد پدید؟
چه نوع جمله ای است؟ کاملا توضیح دهید.
8 - عبارت:
چون نجویی کاین تصاویر از کجا شد آشکار؟
چه نوع جمله ای است؟ کاملا توضیح دهید.
9 – در بیت:
کیست آن صورتگر ماهر که بی تقلید غیر
این همه صورت برد بر صفحه ی هستی به کار؟
الف: منظور از صورتگر ماهر کیست؟
ب: ارکان تشبیه را در بیت مشخص کنید.
ج: منظور از «این همه صورت» چیست؟
1 - با توجه به عبارت:
ناچار گردیده است که در برابر بزرگی و والایی این دو، سر فرود آورد و زبان به ستایش بگشاید.
الف: منظور از این دو، چیست؟
ب: منظور از، سر فرود آورد، چیست؟
2 – در عبارت: «این خاستگاه بخردان و دانایان»،
منظور از خاستگاه، کجاست؟
3 – منظور از این عبارت، کجاست؟
این کشور مردان گرد، یلان پردل، دلیران و شیران، پهلوانانی نامدار...
4 – با توجه به عبارت:
تو ایران را دوست می داری؛ لیک دوست داشتن بسنده نیست؛
الف: چرا نویسنده، دوست داشتن ایران را بسنده نمی داند؟
ب: بسنده، یعنی چه؟
5 – با توجه به عبارت زیر در درس ارمغان ایران، به پرسش ها پاسخ دهید.
این باری است که بر دوش تو نهاده شده است؛ باری به گرانی دماوند که هر پشت را خرد می کند...
الف: نویسنده چه چیزی را باری گران می داند؟
ب: گران، یعنی چه؟
ج: نویسنده معتقد است چه کسی از عهده ی حمل این بار، برمی آید؟
د: ارکان تشبیه را بنویسید.
6 – در عبارت: «دل بدان خواهد باخت.»
بدان یعنی چه؟
7 – در عبارت:
پروردگار پاک را سپاس بگزار.
بگذار یعنی چه؟
1 – واحد تیر چیست؟
2 – چوبه چیست؟
3 – در عبارت:
زورآزمایان از شکست آن درماندند.
منظور از زورآزمایان، چه کسانی است؟
4 – منظور فرمانروا از بیان این عبارت چه بود؟
ای فرزندان، حال شما نیز در زندگی، این چنین است.
1 – چرا نویسنده، در درس سفر شکفتن، عبارت:
«افسوس که جوان نمی داند و پیر نمی تواند.»
را در نشانه ی «» نوشته است؟
2 – در عبارت:
«افسوس که جوان نمی داند و پیر نمی تواند.»
چه آرایه ای به کار رفته است؟
3 – ضرب المثل:
«ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است.؟
در چه مواقعی به کار می رود؟
4 – چرا زندگی به سفر تشبیه شده است؟
5 – وقتی خود را برای همیشه یک مسافر حساب کنیم،
چه تغییراتی باید در خود ایجاد کنیم؟
6 – در عبارت:
«هر حرکت ثانیه شمار ما را از فرصت هایی که
در اختیارمان هست، دور می کند.»
گروه نهادی و مسندی را مشخص کنید.
7 – در عبارت:
«در نوجوانی هرگز در خیال کسی نمی گنجد که در آینده به انسانی بی عاطفه و بداخلاق تبدیل شود.»
چند گروه متممی وجود دارد؟ مشخص کنید.
8 – در عبارت:
«مبادا گذر شتابان عمر را مسخره بگیرید.»
گروه نهادی و گروه مفعولی را مشخص کنید.
1 – تفاوت خوانش متن حماسی با متن ستایشی، چیست؟
2 – در مصراع:
«زین گفته سعادت تو جویم»
منظور شاعر از «گفته» چیست؟
3 – در مصراع:
«می باش به عمر خور سحرخیز»
می باش، چه نوع فعلی است؟
4 – در مصراع:
«چون این دو شوند از تو خرسند»
منظور از «این دو» چیست؟
5 – در مصراع:
«آماده ی خدمتش به جان باش»
مرجع ضمیر «ش» کیست؟
6 - در مصراع:
«از گفته ی او مپیچ سر را»
شاعر معتقد است، از گفته ی چه کسی نباید سرپیچی کرد؟
7 – در مصراع:
«می کوش که هر چه گوید استاد»
یک فعل امر مشخص کنید و بگویید چه تفاوتی با سایر فعل های امر دارد؟
8 – در بیت:
هر شب که روی به جامه ی خواب
کن نیک تأمل اندر این باب
شاعر معتقد است، پیش از خواب، باید درباره ی چه مسأله ای فکر کرد؟
9 – یکی از مهارت های اصلی زبان، «خواندن» است.
الف: گروه نهادی را مشخص کنید.
ب: گروه مسندی را مشخص کنید.
1 – چرا بهلول در ابتدای کار آداب خوردن و سخن گفتن و خوابیدن را به جنید نمی گفت؟
2 – به نظر بهلول، اصل در خوردن چه بود؟
3 - به نظر بهلول، اصل در خوابیدن چه بود؟
4 - به نظر بهلول، اصل در سخن گفتن چه بود؟
5 – چه چیزی جوامع مختلف بشری را از یکدیگر متفاوت می نماید؟
12 – مزایا و زیان های علم و فن را در زندگی بشری بنویسید.
13 – در ترکیب های زیر، هسته را مشخص کنید.
کوچک ترین بخش اجتماع
هر سمت
آداب خواب
این بنده ی ضعیف خداوند
هر خانواده
دستاوردهای علمی
دشمنان این ملت
آن اعتقادات
بوی ناخوش آن
زندگی گذشته ی خود
آن جا
1 – در حکایت خودشناسی، وقتی امیر، پس از وزیر وارد خانه شد، با چه صحنه ای روبرو شد؟
2 – تا خود به غلط نیفتم، یعنی چه؟
3 – علت حضور وزیر به آن خانه می رفت؟
4 – امیر وقتی دید وزیر گذشته را همیشه به خود یادآوری می کند، چکار کرد؟
5 – در عبارت:
امیر انگشتری از انگشتر بیرون کرد.
این کار امیر نشانه ی چیست؟
1 – در مصراع:«هر قدم دانه ی شکری می کاشت»الف: در گروه اسمی «هر قدم» هسته چیست؟ب: مفهوم جمله را بنویسید.ج: هر قدم چه مفهومی را در شکرگزاری پیرمرد بیان می کند؟د: بن و نوع آن را در فعل مشخص کنید.
2 – در مصراع:«کای فرازنده ی این چرخ بلند»الف: کای یعنی چه؟ب: منظور از فرازنده کیست؟ج: منظور از چرخ چیست؟د: چرخ بلند، چه نوع ترکیبی است؟ذ: در ترکیب «فرازنده ی این چرخ بلند»، هسته و نوع وابسته ها را مشخص کنید؟
3 – در ترکیب «نوازنده ی دل های نژند» هسته و نوع وابسته ها را مشخص کنید.
4 – در مصراع:«کنم از جیب نظر تا دامن»الف: مفهوم از «جیب تا دامن» را بنویسید.ب: جیب یعنی:.....
5 – مفهوم در دولت به رخم بگشادی را بنویسید.
6 – مفهوم «تاج عزت به سرم بنهادی» را بنویسید.
7 – در مصراع:«حد من نیست ثنایت گفتن»الف: گروه نهادی را مشخص کنید.ب: نقش «حد من» را بنویسید.
8 – در مصراع:«گوهر شکر عطایت سفتن»چرا فعل سفتن به کار رفته است؟
9 – در مصراع:«آمد آن شکرگزاریش به گوش»الف: مرجع ضمیر «ش» را در شکرگزاریش بنویسید.ب: بن و نوع آن را در شکرگزاری بنویسید.ج: در ترکیب «آن شکرگزاری» بن و نوع آن را بنویسید.
10 – مفهوم مصراع:«رخش پندار همی راند ز دور» را بنویسید.
11 – در مصراع:«گفت: کای پیر خرف گشته، خموش»
12 – در مصراع:«خار بر پشت، زنی زین سان گام»الف: منظور از «این سان گام» چیست؟ب: «زین» یعنی چه؟ج: گروه متممی را مشخص کنید.
13 – معنی «دولتت چیست؟» را بنویسید.
14 – معنی «عزیزیت کدام؟» را بنویسید.
15 – در مصراع: «عمر در خارکشی باخته ای»خارکشی یعنی:
16 – در مصراع:«پیر گفتا که چه عزت زین به»الف: معنی «به» را بنویسید. ب: پیرمرد برترین وبهترین عزتش را چه می داند؟
17 – در مصراع:«که نیم بر در تو بالین نه»الف: نیم یعنی:ب: مفهوم مصراع را بنویسید.
18 – در مصراع:«کای فلان چاشت بده یا شامم»الف: کای یعنی:ب: فلان یعنی:
19 – در مصراع:«شکر گویم که مرا خوار نساخت»الف: خوار یعنی:ب: مرجع ضمیر «من» در «مرا» چیست؟
20 – در مصراع:
«به خسی چون تو گرفتار نساخت»
الف: خس یعنی:
ب: مرجع ضمیر «تو» را بنویسید.
ج: چرا جوان به خس تشبیه شده است؟
د: «چون» چه نوع واژه ای است؟
21 – در مصراع:
«داد با این همه افتادگی ام»
الف: در گروه اسمی «این همه افتادگی» هسته و نوع وابسته ها را مشخص کنید.
ب: گروه متممی را مشخص کنید.
6 – در مصراع:
«به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست»
الف: منظور از آن، کیست؟
ب: خرم در اینجا یعنی:
ج: چند گروه متممی در مصراع، به کار رفته است؟
7 – در مصراع:«عاشقم بر همه عالم، که همه عالم از اوست»
الف: مرجع ضمیر «او» کیست؟
ب: در گروه اسمی «همه عالم» هسته و نوع وابسته را مشخص کنید.
ج: گروه های متممی را مشخص کنید.
د: «که» یعنی:
8 – در مصراع:
«به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقی است»
الف: حلاوت یعنی:
ب: شاهد، یعنی:
ج: «که» یعنی:
9 – در مصراع:
«به ارادت بکشم درد که درمان هم از اوست»
الف: «که» یعنی:
ب: گروه های متممی را مشخص کنید.
10 – با توجه به عبارت:
«آن مرد از شادی چشمانش درخشید و با لحجه ی خاصی گفت: «فوق لعاده است.»
الف: واژه های نادرست املایی را درست کنید.
ب: مرد که بود و چرا شادمان شد؟
11 – با توجه به عبارت:
صدای کلاغ ها گوش محمد تقی را آزار می داد.
الف: محمد تقی که بود؟
ب: چرا صدای کلاغ ها، گوش محمد تقی را آزار می داد؟
12 – مفهوم این جمله را بنویسید:
«شنیده ها را بر کاغذ ذهن می نوشت.»
13 – حاصل ماه ها پشت در نشستن و از سرما لرزیدن و دزدکی به درس گوش دادن، دانش دست و پا شکسته ای بود که اندک اندک در قلک ذهنش جمع شده بود.
الف: منظور از این عبارت چیست؟
«در قلک ذهنش جمع شده بود.»
ب: مرجع ضمیر «ش» در واژه ی «ذهنش» کیست؟
14 – «لب گزید.» یعنی چه؟
15 – این بیت از کیست؟
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ی ما را انیس و مونس شد
16 – محمد تقی به چه مقامی دست یافت و چه لقبی یافت؟
17 – چرا پس از شیوع آبله در ایران عده ای حاضر به آبله کوبی نبودند؟
18 – این سخن از کیست و به دنبال کدام واقعه بیان شد؟
1 – کمال الدین بهزاد که بود؟
2 – هدهد نماد چیست؟
3 – در مصراع:
«زین جا به آشیان وفا می فرستمت»
زین، یعنی:
آدمی را چو هفت مهر به دل
نبود کم شمر از اهریمن
در بیت بالا منظور شاعر از هفت مهر چیست؟
شاعر در مصراع اول:
«مرده زان خوب تر به باور من»
چه کسی را بهتر از مرده می داند؟
2 – در عبارت:
«میهنی که در دوران دفاع مقدس، لحظه های تلخ و شیرین بسیاری را به چشم دیده.»
چه آرایه ای به کار رفته است؟
3 – درباره ی آرایه ی به کار رفته در این عبارت، کامل توضیح دهید.
«در دوران جنگ تحمیلی، خیل عظیم نوجوانان و جوانان بسیجی این پهنه ی خدایی را به بنیانی استوار و سدی نفوذناپذیر در برابر هجوم صدام و حامیان امریکایی او، تبدیل کردند.»
چه آرایه ای به کار رفته است؟
4 - در عبارت:
«میهنی که در دوران دفاع مقدس، لحظه های تلخ و شیرین بسیاری را به چشم دیده.»
چه آرایه ای به کار رفته است؟
5-در عبارت:
«ادبیات انقلاب، آیینه ی انقلاب است و گنجینه ای است که آرمان های انقلاب اسلامی را در خود جای داده است.»
دو «رکن دوم» مشخص کنید.
در مصراع:
«در زمان انداخت شمشیر آن علی»
معنی «در زمان» را بنویسید.
در بیت:
گشت حیران آن مبارز زین عمل
وز نمودن عفو و رحم بی محل
الف - علت حیرت مبارز چه بود؟
ب - طرف مقابل مبارز چه کسی بود؟
در بیت:
گفت بر من تیغ تیز افراشتی
از چه افکندی، مرا بگذاشتی؟
الف - منظور از «تیغ افراشتی» چیست؟
ب - منظور از «از چه افکندی» چیست؟
ج - باتوجه به واژه ی مشخص شده، آرایه ی مصراع را بنویسید.
در مصراع:
«شیر حقم، نیستم شیر هوا»
الف - چه کسی خود را شیر حق می داند؟
ب - منظور از «هوا» چیست؟
در بیت:
باد خشم و باد شهوت باد آز
برد او را که نبود اهل نماز
منظور از عبارت «او را که نبود اهل نماز» چه انسان هایی است؟
در مصراع «تیغ را دیدم نهان کردن سزا»:
الف - منظور از نهان کردن تیغ، چیست؟
ب - چرا نهان کردن تیغ را سزا می داند؟
در شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»
استقلال یعنی چه؟
تفاوت دو عبارت «ادبیات انقلاب» و «انقلاب ادبیات» چیست؟
چرا ادبیات هر ملتی را کلید شناخت آن ملت می دانند؟
پس از انقلاب اسلامی، چه واژه ها و ترکیب هایی وارد ادبیات کشور ما شد؟
در بیت:
شد چنان از تف دل کام سخنور تشنه
که ردیف سخنش آمده یک سر تشنه
منظور از «سخنور» و «سخن» چیست؟
در مصراع:
خامه با سوز رقم کرد به دفتر تشنه
الف - خامه یعنی چه؟
ب - رقم کرد، یعنی چه؟
در مصراع:
بود آن خسرو بی یاور و لشکر تشنه
منظور از «خسرو» چه کسی است؟
در مصراع:
نسل حیدر همه از اکبر و اصغر، تشنه
از دو واژه ی «اصغر» و «اکبر» دو معنی متفاوت می توان داشت. آن دو معنی را بنویسید.
1 - در عبارت:
«محمد در آغوش پدرش
چونان پرندهای بیمناک
آشیان دارد،
از بیم دوزخ آسمان.»
منظور از دوزخ آسمان چیست؟
2 - عبارت:
«آه ای پدر، پنهانم کن، پنهان.»
از چند جمله تشکیل شده است؟
3 - در عبارت:
«بالهای من در برابر این توفان
ناتوان است، ناتوان
در برابر این تیرگی
و آنها که در بالا در پروازند.»
مرجع ضمیر «آنها» چیست؟
4 - چه آرایهای در واژهی «سنگدل» وجود دارد؟
5 - در عبارت:
«اکنون او را رها میکنم
تا آنگاه که بتواند فلسطینش را
بیغلط تلفظ کند.
و فرا چون سرکشی کند،
شکارش میکنم...»
الف - منظور از " تا آنگاه که بتواند فلسطینش را بیغلط تلفظ کند. " چیست؟
ب - مرجع ضمیر «ش» در واژهی «شکارش» چیست؟
6 - در عبارت:
«به زودی کودکان سنگ، ویرانتان خواهند کرد!»
منظور از کودکان سنگ چیست؟
7 - چگونه سنگ در دستان کودکان، حماسه میآفریند.
چه آرایهای در این عبارت وجود دارد؟ توضیح دهید.
8 - عبارت:
«ای دوستان کوچک ما، سلام!»
از چند جمله تشکیل شده است؟
9 - «برای چیدن زیتون، آماده باشید.»
چند جمله است؟
1 - در جملهی:
«این دریای بزرگ، همیشه در جزر و مد است.»
منظور از دریای بزرگ چیست؟
2 - منظور از این عبارت چیست؟
«اگر امروز آرام باشد، حتما فردا توفانی خواهد شد.»
3 - بسا افراد که در نتیجهی غفلت از گذر عمر استفاده نکردند و به اعماق این دریا فرو رفتند.
در این عبارت، منظور از دریا چیست؟
4 - چرا نویسنده معتقد است، «اهمیت زندگی به شمار شبها و روزها نیست؟»
5 - چرا نباید کار امروز را به فردا افکند؟
6 - «از سردو گرم روزگار خبر ندارد.» کنایه از چیست؟
7 - انگشت ندامت به دندان میگزیم، یعنی چه؟
8 – نتیجهی تلف کردن وقت چیست؟
9 - نسبت به گذشته، حال و آینده چه دیدگاهی باید داشته باشیم؟
پیش از این ها فکر می کردم خدا
خانه ای دارد میان ابرها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس، خشتی از طلا
پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور
ماه برق کوچکی از تاج او
هر ستاره پولکی از تاج او
رعد و برق شب طنین خنده اش
سیل و طوفان نعره ی توفنده اش
هیچ کس از جای او آگاه نیست
هیچ کس را در حضورش راه نیست
آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان دور از زمین
بود، اما در میان ما نبود
مهربان و ساده و زیبا نبود
در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت
هر چه می پرسیدم از خود از خدا
از زمین از آسمان از ابرها
زود می گفتند این کار خداست
پرس و جو از کار او کاری خطاست
نیت من در نماز ودر دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا
پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود
تا که یک شب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یک سفر
در میان راه در یک روستا
خانه ای دیدیم خوب و آشنا
زود پرسیدم پدر اینجا کجاست
گفت اینجا خانه ی خوب خداست
گفت اینجا می شود یک لحظه ماند
گوشه ای خلوت نمازی ساده خواند
با وضویی دست ورویی تازه کرد
با دل خود گفت و گویی تازه کرد
گفتمش پس آن خدای خشمگین
خانه اش اینجاست؟ اینجا در زمین؟
گفت: آری خانه ی او بی ریاست
فرش هایش از گلیم و بوریاست
مهربان و ساده و بی کینه است
مثل نوری در دل آیینه است
عادت او نیست خشم و دشمنی
نام او نور و نشانش روشنی
تازه فهمیدم خدایم این خداست
این خدای مهربان و آشناست
دوستی از من به من نزدیک تر
از رگ گردن به من نزدیک تر
می توانم بعد از این با این خدا
دوست باشم دوست، پاک و بی ریا
از رگ گردن به من نزدیک تر
دوستی از من به من نزدیک تر
می توانم بعد از این با این خدا
دوست باشم، دوست، پاک و بی ریا
راستی را کس نمیداند که در فصل بهار
از کجا گردد پدیدار این همه نقش و نگار؟
عقلها حیران شود، کز خاک تاریک نژند
چون برآید اینهمه گلهای نغزِ کامکار؟
چون نپرسی کاین تماثیل از کجا آمد پدید؟
چون نجویی کاین تصاویر از کجا شد آشکار؟
برق از شوقِ که می خندد بدین سان قاه قاه
ابر از هجرِ که می گرید بدین سان زار زار؟
کیست آن صورتگر ماهر که بی تقلیدِ غیر
این همه صورت برد بر صفحه ی هستی به کار؟
زین گفته سعادت تو جویم
پس یاد بگیر هرچه گویم
می باش به عمر خود سحر خیز
وز خواب سحرگهان بپرهیز
با مادر خویش مهربان باش
آماده ی خدمتش به جان باش
با چشم ادب نگر پدر را
از گفته ی او مپیچ سر را
چون این دو شوند از تو خرسند
خرسند شود ز تو خداوند
چون با ادب و تمیز باشی
پیش همه کس عزیز باشی
ز نهار مگو سخن به جز راست
هر چند تو را در آن ضرر هاست
می کوش که هرچه گوید استاد
گیری همه را به چابکی یاد
خارکش پیری با دلق درشت
پشته ای خار همی برد به پشت
لنگ لنگان قدمی برمیداشت
هر قدم دانه شکری میکاشت
کای فرازنده این چرخ بلند!
و ای نوازنده دلهای نژند!
کنم از جیب نظر تا دامن
چه عزیزی که نکردی با من
در دولت به رخم بگشادی
تاج عزت به سرم بنهادی
حد من نیست ثنایت گفتن
گوهر شکر عطایت سفتن
نوجوانی به جوانی مغرور
رخش پندار همیراند ز دور
آمد آن شکرگزاریش به گوش
گفت کای پیر خرف گشته، خموش!
خار بر پشت، زنی زین سان گام
دولتت چیست، عزیزیت کدام؟
عمر در خارکشی باختهای
عزت از خواری نشناختهای
پیر گفتا که چه عزت زین به
که نیام بر در تو بالین نه؟
کای فلان! چاشت بده یا شامم
نان و آبی که خورم و آشامم
شکر گویم که مرا خوار نساخت
به خسی چون تو گرفتار نساخت
داد با اینهمه افتادگیام
عز آزادی و آزادگیام
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقی است
به ارادت بکشم درد که درمان هم از اوست
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ی ما را انیس و مونس شد
ای هدهد صبا به سبا می فرستمت
بنگر که از کجا به کجا می فرستمت
حیف است طایری چو تو در خاکدان غم
زین جا به آشیان وفا می فرستمت
ای وطن ای دلِ مرا مأوا
ای وطن ای تنِ مرا مسکن
ای وطن ای تو نور و ما همه چشم
ای وطن ای تو جان و ما همه تن
نکته ای گویمت که گر شنوی
شاد مانی به جان و زنده به تن
آدمی را چو هفت مهر به دل
نبود کم شمار از اهریمن
مهر ناموس و زندگانی و دین
عزت و خاندان و مال و وطن
وان که حب وطن نداشت به دل
مرده زان خوب تر به باور من
از علی آموز اخلاص عمل
شیر حق را دان منزه از دغل
در غزا بر پهلوانی دست یافت
زود شمشیری برآورد و شتافت
او خدو انداخت بر روی علی
افتخار هر نبی و هر ولی
در زمان انداخت شمشیر آن علی
کرد او اندر غزایش کاهلی
گشت حیران آن مبارز، زین عمل
وز نمودن عفو و رحم بی محل
گفت: «برمن تیغ تیز افراشتی
از چه افگندی، مرا بگذاشتی؟»
گفت: «من تیغ از پی حق می زنم
بنده ی حقم نه مأمور تنم
شیر حقم، نیستم شیر هوا
فعل من بر دین من باشد گوا
باد خشم و باد شهوت، باد آز
برد او را که نبود اهل نماز
چون درآمد در میان، غیر خدا
تیغ را دیدم نهان کردن سزا
شد چنان از تَف دل کام سخنور تشنه
که ردیف سخنش آمده یک سر تشنه
خشک گردید هم از دود دل و دیده دوات
خامه، با سوز، رقم کرد به دفتر تشنه
آه و افسوس از آن روز که در دشت بلا
بود آن خسرو بی لشکر و یاور تشنه
با لب خشک و دل سوخته و دیده ی تر
غرقه ی بحر بلا بود در آن بر تشنه
همچو ماهی که فتد زآب برون، آل نبی
می تپیدی دلشان، سوخته در بر تشنه
آل احمد همه عطشان ز بزرگ و کوچک
نسل حیدر همه از اکبر و اصغر تشنه
تشنه لب کشته شود در لب شط از چه گناه؟
آن که سیراب کند در لب کوثر تشنه؟
برد عباس جوان، ره چو سوی آب فرات
ماند بر یاد حسین (ع) تا صف محشر تشنه
گشت از کلک فدایی چو دلش دود بلند
بر ورق کرد رقم، بس که مکرر تشنه
- لینک منبع
تاریخ: پنجشنبه , 13 مهر 1402 (13:02)
- گزارش تخلف مطلب