توضیح برخی از آرایه های ادبی
تشبیه: مانند کردن چیزی به چیز دیگر است با وجود ویژگی یا ویژگی های مشترک.
هر تشبیه چهار رکن دارد که عبارتند از: الف: مشبه (طرف اول): چیزی که آن را به چیز دیگری مانند میکنیم. ب: مشبهٌبه (طرف دوم): طرفی که مشبه را به آن مانند میکنیم. پ: وجه شبه: همان ویژگی مشترک بین مشبه و مشبهٌ به است. وجه شبه را معمولاً از مشبهٌ به میگیرند. هرگاه وجه شبه دور از ذهن باشد تشبیه زیباتر و خیالانگیزتر می شود. ت: ادات تشبیه: کلمه هایی هستند که تشبیه را می سازند از قبیل: مانند، مثل، شبیه و....
مانند: «زسم اسب میچرخید بر خاک به سان گوی خونآلود سرها» که در این تشبیه: سرها مشبه، گوی خونآلود مشبهٌبه، ادات تشبیه بهسان و وجه شبه که برگرفته شده از گوی است، چرخیدن میباشد.
تشخیص (انسان نمایی): هر گاه به یک موجود غیر انسان کار انسانی را نسبت دهیم یا اعضای انسان را به آن ها بدهیم، از آرایهی ادبی تشخیص استفاده کرده ایم. مانند: گرگ فریاد میزند. هرچند گرگ هم نعره میزند ولی فریاد زدن کار انسان است. یا خشم روزگار که خشم را به روزگار نسبت داده ایم و اضافهی استعاری (مکنیه) و تشخیص ساخته ایم.
4 مراعات نظیر: آوردن چند چیز مرتبط باهم از لحاظ نوع، جنس، زمان و مکان و...(حداقل دو مورد) در یک جمله یا مصراع یا بیت را مراعات نظیر میگویند. این مراعات اگر ساختگی نباشد و سنجیده به کار رود بر زیبایی اثر میافزاید. مانند:
«ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد» حافظ
تلمیح:
اگر نویسنده یا شاعر با کلمه یا کلماتی به داستان، اسطوره، حدیث یا آیه ای اشاره کند و باعث به خاطر آوردن کل داستان، اسطوره، حدیث یا آیه شود، از تلمیح استفاده کرده است.
«جانم ملول گشت زفرعون و ظلم او آن نور روی موسی عمرانم آرزوست» مولوی
«پدرم روضهی رضوان به دو گندم بفروخت من چرا ملک جهان را جوی نفروشم» حافظ
تضاد (طباق):
آوردن چند کلمه در یک بیت یا مصراع یا جمله که باهم از لحاظ ظاهری یا معنایی متضاد باشند را تضاد یا طباق یا مطابقه می گویند:
«چه باید نازش و نالش بر اقبالی و ادباری که تا برهم زنی دیده نه این بینی نه آن بینی» سنایی
کنایه:
اگر شاعر یا نویسنده جمله یا عبارتی را در کلام خود بیاورد و منظور او ظاهر کلام نباشد؛ بلکه به معنیِ معنی توجه داشته باشد که معمولاً همراه با استدلال است. لازم به ذکر است که معنی ظاهری کلام هم ممکن است درست باشد ولی منظور گوینده معنی درونی کلام است مانند:
فلانی ریش سفید است. یعنی با تجربه است در حالی که معنی ظاهری هم درست است ولی با استدلال می فهمیم که هر ریش سفیدی حوادث زیادی را تحربه کرده است و باتجربه است.
هنوز دهنش بوی شیر میدهد. یعنی بچه و کم تجربه است. می دانیم زمانی دهن بوی شیر می دهد که انسان بچه باشد و نشان بچه بودن بوی شیری است که از دهان میآید.
واجآرایی:
اگر یک واج (صامت یا مصوت) در یک بیت یا مصراع یا سخن تکرار شود و باعث یک نوع موسیقی در کلام باشد، واجآرایی نام دارد. واج آرایی صامت ها بهتر از مصوت هاست.
«رشتهی تسبیح اگر بگسست معذورم بدار دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود» حافظ س
«شب است وشاهد و شمع و شراب و شیرینی غنیمت است چنین شب که دوستان بینی» سعدی ش
«زین بیخردان سفله بستان دادِ دِلِ مردمِ خردمند» بهار د وِ
تاریخ: دوشنبه , 03 بهمن 1401 (06:18)
- گزارش تخلف مطلب