آرایه ها قافیه و ردیف شعر زنگ آفرینش درس اول
- ادامه مطلب
تاریخ: شنبه , 15 مهر 1402 (15:02)
- گزارش تخلف مطلب
فارسی هشتم : درس 11 ، شیر حق
1 - از علی آموز اخلاص عمل
شیر حق را دان منزه از دغل
قافیه : عمل ، دغل
ازعلی (ع) پاکی نیت و کردار را بیاموز و بدان که شیر خدا ( لقب حضرت علی (ع) ) از
هر گونه ناراستی و فریب کاری پاک است.
2 - در غزا بر پهلوانی دست یافت
زود شمشیری برآورد و شتافت
قافیه : یافت ، شتافت
آرایه ی ادبی :
مراعات نظیر : غزا – شمشیر
واج آرایی مصوت « آ »
درجنگی با پهلوانی روبه رو شد ، باسرعت شمشیرش را بیرون کشید و با شتاب به
سوی او دوید .
3 - او خدو انداخت بر روی علی
افتخار هر نبی و هر ولی
قافیه : علی ، ولی
آرایه ی ادبی :
جناس : علی ، ولی
مراعات نظیر : علی ، نبی ، ولی
آن مرد ، آب دهانش را بر صورت حضرت علی (ع) که افتخار انبیا و اولیای خدا بود ،
انداخت .
4 - در زمان انداخت شمشیر آن علی
کرد او اندر غزایش کاهلی
قافیه : علی ، کاهلی
آرایه ی ادبی :
مراعات نظیر : غزا – شمشیر
علی ( ع ) فورا شمشیرش را انداخت و در جنگیدنش درنگ کرد.
5 - گشت حیران آن مبارز ، زین عمل
وز نمودن عفو و رحم بی محل
قافیه : عمل ، بی محل
آن مرد جنگجو از این رفتار علی (ع) و بخشش و مهربانی دور از انتظار حیرت زده
شد.
6 – گفت : « برمن تیغ تیز افراشتی
از چه افگندی ، مرا بگذاشتی ؟ »
قافیه :
آرایه ی ادبی :
جناس : تیغ ، تیز
تضاد : افراشتی ≠ افکندی
واج آرایی صامت « ت »
( جنگجو ) گفت : شمشیر تیزت را برابر من بالا برده بودی ، چرا آن را انداختی و مرا
رها کردی؟
7 - گفت : « من تیغ از پی حق می زنم
بنده ی حقم نه مأمور تنم
قافیه :
آرایه ی ادبی :
واج آرایی صامت « ت »
علی(ع) گفت : من برای خدا شمشیر می زنم و بنده ی خدا هستم نه بنده ی جسم
و هوس های آن.
8 - شیر حقم ، نیستم شیر هوا
فعل من بر دین من باشد گوا
قافیه : هوا ، گوا
آرایه ی ادبی :
تکرار : شیر ، من
واج آرایی مصوت « ی »
تشخیص : شاهد و گواه بودن به فعل و عمل نسبت داده شده است .
( فعل من گواه باشد )
تشبیه من ( حضرت علی ع ) به شیر
گوا ، مخفف گواه
من شیر خدا هستم ( شیر خدا ، لقب حضرت علی ( ع ) ) و شیر هوس های انسانی
( در اینجا : خشم ) نیستم و رفتار من شاهد و گواه دین وعقیده ی من است.
9 - باد خشم و باد شهوت ، باد آز
برد او را که نبود اهل نماز
قافیه : آز ، نماز
آرایه ی ادبی :
اضافه ی تشبیهی : باد خشم ، باد شهوت ، باد آز
نبود اهل نماز ، کنایه از دیندار نبودن
وسوسه ی خشم ، خواهش های نفسانی و حرص وطمع ، آن کسی را که دیندار
نیست ، از راه به در می کند .
10 - چون درآمد در میان ، غیر خدا
تیغ را دیدم نهان کردن سزا
قافیه : خدا ، سزا
آرایه ی ادبی :
واج آرایی صامت « د » و مصوت « آ »
نهان کردن تیغ ، کنایه از نجنگیدن
وقتی پای چیزی جز خدا ( یعنی خشم ) به میان آمد ، دیدم ، سزاوارتر
است که شمشیرش را پنهان کنم . ( یعنی خواستم فقط در راه رضای خدا
شمشیرم را پایین بیاورم نه به خاطر خشم خودم . )
دانش زبانی :
گفتیم ساختمان هر گروه اسمی به این ترتیب است :
وابسته ی پیشین + هسته + وابسته ی پسین
هسته ی هر گروه اسمی ، همیشه یک اسم است .
هر هسته می تواند به تنهایی در گروه اسمی به کار رود ،
یا همراه وابسته های خود .
برای تشخیص هسته دو قانون داشتیم :
1 – در گروه هایی که کسره ی اضافه ( ــِـ ) داریم ، معمولا اولین واژه ی
کسره دار ، هسته است . ( غیر از واژه های : برایِ ، تمامِ ، همه یِ ،
کلِّ ) مانند :
هر گلِ سرخِ باغچه یِ مادربزرگ
تمامِ گل هایِ سفیدِ گلدان
پنج کلاسِ بزرگ
همه یِ دفترهایِ دوخطِ زبانِ انگلیسی
کلِّ بچه هایِ مدرسه یِ سماییان
درختِ کاجِ حیاطِ مادربزرگِ دوستِ سیما
2 - اگر در گروه اسمی کسره ی اضافه نداشتم ، معمولا آخرین واژه ی گروه اسمی ،
هسته است :
( غیر از واژه های : برایِ ، تمامِ ، همه یِ ، کلِّ )
هر پنج دستگاه
چند برگ
همه ی این صندلی ها
هر واژه ای که در گروه اسمی ، پیش از هسته ی گروه قرار بگیرد ،
وابسته ی پیشین است .
هر واژه ای که در گروه اسمی ، پس از هسته ی
گروه قرار بگیرد ، وابسته ی پسین است .
در درس گذشته ، از انواع وابسته های پیشین ، « صفت اشاره » و « صفت شمارشی »
را خواندیم .
در این درس ، از وابسته های پیشین ، با :
1 - « صفت پرسشی » و
2 - « صفت تعجبی »
آشنا می شوید .
« چند » ، « چندمین » ، « کدام » و « چه » صفت پرسشی هستند که درباره ی
اسم پرسشی را مطرح می کنند :
چند صفحه از کتاب را خوانده ای ؟
کدام کفش را انتخاب کردی ؟
توپ را باید در چندمین سبد انداختی ؟
چه میزی می خواهی ؟
2 - « صفت تعجبی » : « چه » و « عجب » بیانگر احساس گوینده
درباره ی اسم هستند .
عجب کارنامه ی درخشانی داری !
عزیزی عجب گلی زد !
به قول گزارش گران فوتبال : چه توپّی رو گل نکرد !
عجب گلی می زنــِــِــِــِـــِه !
چه طرح زیبایی کشیده ای !
به قول سهراب :
چه گوارا اين آب!
چه زلال اين رود!
مردم بالادست، چه صفايي دارند!
توجه : همان طور که مشاهده کردید ، « چه » میان « صفت پرسشی » و « صفت
تعجبی » مشترک است . پس برای تشخیص نوع آن باید به جمله دقت کنید . در
گفتگو ، باید به لحن گوینده توجه کنید و در نوشتار به نشانه ی پایانی جمله.
تاریخ: شنبه , 15 مهر 1402 (12:02)
فارسی هشتم : درس 12 ، ادبیات انقلاب
ادبیات انقلاب :
ادبیات انقلاب ، انقلاب ادبیات :
مقصود از ادبیات ، همه ی آثار نظم و نثری است که آیینه ی
فرهنگ و اندیشه ی یک جامعه است :
تشبیه : همه ی آثار نظم و نثر ، مشبه – آیینه ، مشبه به –
مراعات نظیر : شاهنامه ، گلستان ، مثنوی
کلید شناخت هر ملتی ، ادبیات آن ملت است :
تشبیه : ادبیات ، مشبه – کلید ، مشبه به
ادبیات انقلاب ، آیینه ی انقلاب است و گنجینه ای است که
آرمان های انقلاب اسلامی را در خود جای داده است :
تشبیه : ادبیات ، مشبه ( برای دو مشبه به ) – آیینه و
گنجینه ، مشبه به –
دانش های ادبی :
کنایه : واژه یا عبارتی است که دو مفهوم دور و نزدیک دارد،
ولی آنچه مورد نظر ماست ، مفهوم دور آن است .
مثلا وقتی می گوییم :
از گفته ی او مپیچ سر را ؛ پیچیدن سر از سویی به سوی
دیگر ، معنی نزدیک این عبارت است ، اما در واقع منظور
اصلی ما از به کار بردن این عبارت این معنی نزدیک
نیست ، یعنی نمی خواهیم بگوییم وقتی پدرت سخنی
می گوید ، تو گردنت را ورزش بده و سرت را از ای سو به
سوی دیگر بپیچان ، بلکه منظور این است که با قهر و
ناراحتی از پدرت روی بر نگردان و « از گفته ی او
سرپیچی نکن . »
یا زمانی که می گوییم :
یکی را به سر برنهد تاج بخت ؛ منحصراً بودن تاج روی
سر مورد نظر نیست ، بلکه نتیجه ای که تاج بر سر نهادن
دارد که همان « سلطنت و پادشاهی و دست یافتن به
جاه و مقامی بالاست » ، مورد نظر است .
و یا در مصراع :
در زمان انداخت شمشیر آن علی ، منظور از شمشیر
بر زمین انداختن ، در یک مفهوم ، همان معنی ظاهری
این عبارت است ، اما منظور مولوی از بیان این عبارت این
است که حضرت علی ( ع ) در میان جنگ ، با انداختن
شمشیر برای دقایقی ، « جنگ را رها کرد . »
همچنین در این شعر ، در این مصراع می خوانیم :
گفت : بر من تیغ تیز افراشتی ؛ تیغ تیز افراشتی ، در
ظاهر یعنی بالا بردن شمشیر تیز ؛ اما چرا باید حضرت
علی ( ع ) شمشیر خود را بالا ببرد ؟ آیا می خواهد
شمشیر تیز خود را به حریف نشان دهد ؟ نه ؛ در میان
جنگ که دشمن ، در کمین کوچکترین فرصت برای زخم
زدن به طرف مقابل است ، بالا بردن شمشیر به قصد
نشان دادن آن معنایی ندارد . بلکه منظور از بالا بردن
شمشیر ، « نشانه گرفتن دشمن و قصد کشتن
اوست » .
نمونه ای از کنایه ها در کتاب شما :
1 - یکی را به خاک اندر آرد ز تخت :
معنی نزدیک : یکی را از روی تخت روی خاک انداخت .
معنی دور : مقام بالای یکی را از او گرفت و او را کوچک
و حقیر کرد .
2- خداوند بخشنده دستگیر :
معنی نزدیک : کسی که دستی را می گیرد .
معنی دور : کسی که به دیگران کمک می کند .
3 - پایه های برجش از عاج و بلور :
معنی نزدیک : جنس پایه های برجی که ساخته است از
عاج فیل و شیشه است .
معنی دور : برج و باروی باشکوهی دارد .
4- در غزا بر پهلوانی دست یافت :
معنی نزدیک : دستش به پهلوانی رسید .
معنی دور : با پهلوانی روبه رو شد .
5 - سر به هم آورده دیدم برگهای غنچه را
معنی نزدیک : سر گلبرگ های غنچه ، به هم نزدیک
بود .
معنی دور : گلبرگ های غنچه ، جمع بود .
6 - ناچار گردیده است که در برابر بزرگی این دو سر
فرود آورد .
معنی نزدیک : سر را پایین آورد .
معنی دور : فروتنی کرد . تسلیم شد .
7 - نگاهی کن که رو آرم به سویت :
الف ب
الف - معنی نزدیک : به من نگاه کن .
معنی دور : به من توجه کن .
ب - معنی نزدیک : صورتم را به طرف تو می کنم .
معنی دور : به سوی تو می آیم .
8 - رهی بنما که جا گیرم به کویت
الف ب
الف – معنی نزدیک : راهی را نشان بده .
معنی دور : هدایت کن .
ب – معنی نزدیک : در کوچه ی تو جایی داشته باشم .
معنی دور : پیش تو باشم .
9 - این ، باری است که بر دوش تو نهاده شده است :
معنی نزدیک : روی شانه های تو گذاشته شده است .
معنی دور : وظیفه ی توست . به عهده ی توست .
10 - ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است .
معنی نزدیک : هر وقت بخواهی ماهیگیری کنی ماهی
تازه ای نصیبت خواهد شد .
معنی دور : هر وقت بخواهی می توانی اقدام به کار
کنی و فرصت داری .
11 - چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی :
معنی نزدیک : بغض ها در گلو ته نشین شد .
معنی دور : مدت طولانی به انتظارت ماندیم . ( چون
برای رسوب شدن گل و لای ، مدت زمان
طولانی نیاز است .
12 - با لب خشک و دل سوخته و دیده ی تر
الف ب ج
الف - معنی نزدیک : لب خشکیده است :
معنی دور : در حال تشنگی
ب - معنی نزدیک : دل ، سوخته است .
معنی دور : او ، داغدیده است .
ج - معنی نزدیک : چشم ها خیس است .
معنی دور : گریه کرده است .
تاریخ: شنبه , 15 مهر 1402 (11:02)
یاد حسین ( ع ) :
شد چنان از تَف دل کام سخنور تشنه
که ردیف سخنش آمده یک سر تشنه
قافیه : سخنور ، سر
ردیف : تشنه
تعداد جمله :
1 - شد چنان از تَف دل کام سخنور تشنه
( چنان کام سخنور از تف دل تشنه ماند ، )
2 - که ردیف سخنش آمده یک سر تشنه
( که ردیف سخنش ، یک سر تشنه آمده )
معنی بیت : از شدت سوز و گرمای دل ،
شاعر چنان تشنه شد که کلمه ی تشنه در
تمام شعرش ، ردیف شد .
خشک گردید هم از دود دل و دیده دوات
خامه ، با سوز ، رقم کرد به دفتر تشنه
قافیه : دفتر
ردیف : تشنه
تعداد جمله :
1 - خشک گردید هم از دود دل و دیده دوات
( دوات هم از دود دل و دیده خشک گردید . )
2 - خامه ، با سوز ، رقم کرد به دفتر تشنه
( خامه ، با سوز ، به دفتر تشنه رقم کرد . )
آرایه ی ادبی :
مراعات نظیر : دل ، دیده ،
دوات ، خامه ، رقم کرد ، دفتر
تشخیص : رقم کردن را به خامه ( قلم )
نسبت داده است .
از شدت آه شاعر دوات خشک شد و قلم
با آه و ناله روی دفتر نوشت : تشنه .
آه و افسوس از آن روز که در دشت بلا
بود آن خسرو بی لشکر و یاور تشنه
قافیه : یاور
ردیف : تشنه
تعداد جمله :
1 - آه
2 - و افسوس از آن روز
3 - که در دشت بلا بود آن خسرو
بی لشکر و یاور تشنه
آرایه ی ادبی :
خسرو بی لشکر و یاور ، کنایه از امام
حسین
دشت بلا ، کنایه از صحرای کربلا
معنی بیت : افسوس از آن روز که
در کربلا ، آن پادشاه بی یار و لشکر
تشنه بود .
با لب خشک و دل سوخته و دیده ی تر
غرقه ی بحر بلا بود در آن بر تشنه
قافیه : بر
ردیف : تشنه
تعداد جمله :
1 - با لب خشک و دل سوخته و دیده ی
تر غرقه ی بحر بلا بود در آن بر تشنه
( تشنه ، در آن بر ، با لب خشک و
دل سوخته و دیده ی تر غرقه ی بحر
بلا بود . )
آرایه ی ادبی :
آرایه ی مراعات نظیر : لب ، دل ، دیده
تضاد : بحر و بر
خشک و تر
اضافه ی تشبیهی : بحر بلا ، بلا به بحر
تشبیه شده است .
تشنه ، کنایه از امام حسین ( ع )
جناس : تر ، بر
غرق در چیزی بودن ، کنایه از بی نهایت
مشغول و گرفتار آن شدن .
معنی بیت : امام حسین ( ع ) ، با لبی
خشکیده و دلی سوخته و چشمانی گریان
در آن بیابان در حالی که دچار مصیبت های
زیادی شده بود بود .
همچو ماهی که فتد زآب برون ، آل نبی
می تپیدی دلشان ، سوخته در بر تشنه
قافیه : بر
ردیف : تشنه
تعداد جمله :
1 - همچو ماهی که فتد زآب برون ،
2 - آل نبی دلشان ، سوخته در بر
تشنه می تپیدی .
آرایه ی ادبی :
آرایه ی تشبیه: رکن اوّل ، آل نبی
رکن دوم ، ماهی
رکن سوم ، از شدّت تشنگی بالا و
پایین پریدن
رکن چهارم ، همچو
مراعات نظیر : می تپید ، دل ، بر
جناس : آب ، آل
در ، بر
معنی بیت : اهل بیت پیامبر ، مانند ماهی
که از آب بیرون می افتد ، دلشان از شدت
تشنگی در سینه می سوخت و می تپید .
آل احمد همه عطشان ز بزرگ و کوچک
نسل حیدر همه از اکبر و اصغر تشنه
قافیه : اصغر
ردیف : تشنه
تعداد جمله :
1 - آل احمد همه ز بزرگ و کوچک
عطشان ( بودند ، حذف شده است . )
2 - نسل حیدر همه از اکبر و اصغر تشنه
( بودند ، حذف شده است . )
آرایه ی ادبی :
تضاد : بزرگ و کوچک
اکبر و اصغر
مراعات نظیر : آل احمد ، اصغر ، اکبر
اصغر ، اکبر ، تشنه
معنی بیت : خاندان حضرت محمد( ص )
و فرزندان حضرت علی( ع ) از بزرگ
تا کوچک همگی تشنه لب بودند .
تشنه لب کشته شود در لب شط از چه گناه
آن که سیراب کند در لب کوثر تشنه ؟
قافیه : کوثر
ردیف : تشنه
تعداد جمله :
1 - از چه گناه ، تشنه لب در لب شط
کشته شود ؟
2 - آن که در لب کوثر ، تشنه سیراب
کند ؟
آرایه ی ادبی :
جناس تام : لب ( عضو بدن ) ،
لب ( کناره ، ساحل )
معنی بیت : آن کسی که بر ساحل چشمه
کوثر همه ی تشنگان را سیراب می کند
به کدامین گناه باید در کنار آب فرات در
حالی که تشنه است ،کشته شود؟
برد عباس جوان ، ره چو سوی آب فرات
ماند بر یاد حسین (ع) تا صف محشر تشنه
قافیه : محشر
ردیف : تشنه
تعداد جمله :
1 - عباس جوان ، چو سوی آب فرات
ره برد ،
2 - بر یاد حسین ( ع ) تا صف
محشر تشنه ماند .
آرایه ی ادبی :
مراعات نظیر : عباس آب ، فرات ،
حسین ، تشنه
معنی بیت : وقتی که عباس جوان به آب
فرات رسید به یاد تشنگی امام حسین
( ع ) تا قیامت تشنه ماند.
گشت از کلک فدایی چو دلش دود بلند
بر ورق کرد رقم ، بس که مکرر تشنه
قافیه : مکرر
ردیف : تشنه
تعداد جمله :
1 - از کلک فدایی چو دلش دود بلند گشت ،
2 - بس که مکرر بر ورق تشنه رقم کرد .
آرایه ی ادبی :
معنی بیت : از بس فدایی روی ورقه
نوشت تشنه ، از قلمش مانند دلش صدای
آه بلند شد .
تاریخ: شنبه , 15 مهر 1402 (10:02)
1 – از علی آموز اخلاص عمل
شیر حق را دان منزه از دغل
2 – او خدو انداخت بر روی علی
3 – کرد او اندر غزایش کاهلی
4 – شیر حقم ، نیستم شیر هوا
فعل من بر دین من باشد گوا
5 – باد خشم و باد شهوت باد آز
برد او را که نبود اهل نماز
6 - در عقیدتش خلل بود .
7 – درمی دارم ؛ به خزفروشان می شوم .
8 – آن زر به حیلت برد .
9 – چون آن مرد واقف گشت که زر ببردند ،
خجل وار بازگشت .
10 – ان شاءا... در آن موضع باید گفت تا فایده دهد .
درس 12 :
1 - رهبری بر پایه ی ( ولایت ) فقیه
2 مردم ایران به پیشوایی بنیان گذار ( فرزانه ) ی
انقلاب اسلامی و با تکیه بر ( تعالیم ) الهی ، اهداف قیام
خود را اعلام کردند .
3 - باطن هر ایرانی ریشه در دو سرچشمه ی ( زایا )
دارد .
4 - وقتی شما به یک اثر ادبی ... رو می کنید ...
( منش ) اجتماعی اشخاص را پیش چشم خود دارید .
( اصولا ) کلید شناخت هر ملتی ادبیات آن ملت است .
5 - ( معیار ) های ارزشی جامعه ی ما در آثار
نویسندگان نیز ( جلوه ) گر شد .
6 - واژه ها و ترکیب هایی مانند : ( ایثار ،
کرامت ، تعهد ... و حماسه ) را در زبان مردم
گسترش داد .
7 - ( فضیلت ) هایی مانند ( صفا ) ایثار و...
پدیدار گشت .
8 - ادبیات انقلاب ، انقلابی است که در ( درونمایه
و محتوای ) افکار پدید آمده است و آرمان های انقلاب
اسلامی را در خود جا داده است .
درس 13 :
1 - شد چنان از ( تف ) دل ( کام ) سخنور تشنه
2 - ( خامه ) با سوز رقم کرد به دفتر تشنه
3 - ( غرقه ) ی ( بحر ) بلا بود در آن بر تشنه
4 - آل احمد همه ( عطشان ) ز بزرگ و کوچک
5 - تشنه لب کشته شود در لب ( شط ) از چه گناه
6 - ماند بر یاد حسین تا صف ( محشر ) تشنه
درس 16 :
1 - چونان ( بشارت ) از راه رسیدند .
2 - محمدالدوره
خونی است که از ( بعثت ) پیامبران
جوشیده است .
3 - صعود کن تا ( سدرة المنتهی )
4 - ... چگونه سنگ در دستانتان ( حماسه ) می آفریند ؟
5 - رخساره ی فلسطین پر ( فروغ ) و تابان می شود .
درس 17 :
1 - این دریای بزرگ ، همیشه در ( جزر و مد )
است .
2 - ( مسلما ) فردا توفانی خواهد بود .
3 - فرصت را ( غنیمت ) بشمارید .
4 - بسا اشخاص که در نتیجه ی ( غفلت ) از
گذر عمر استفاده نکردند و به ( اعماق ) این دریا
فرو رفتند .
5 - ( تاب ) و تحمل داشته باشید .
6 - از ( فرط ) غرور فکر می کنی ...
7 -اگر ( مسرور ) هستید ، از برکات آن استفاده کنید .
8 - با توکل ، بار غم را به دوش بکشید .
9 - نباید بدون تأمل به کاری اقدام کنید .
10 - همین که تصمیم گرفتید کاری را انجام دهید ،
( تعلل ) روا مدارید .
11 - ممکن است از راه راست ( منحرف )
شوند .
12 - باید عقل و ( متانت ) را شعار خود کنند .
13 - وقت ما در سلسله ی ( کائنات ) ، جای
مخصوص دارد .
14 - انگشت ( ندامت ) به دندان می گزیم .
تاریخ: شنبه , 15 مهر 1402 (09:02)
آثار ج
آداب ج
احوال ج
اخلاق ج
ارکان ج
اسرا ج
اسرار ج
اشیا ج
اصول ج
اعضا ج
افراد ج
افکار ج
اقوام ج
اوقات ج
تصاویر ج
تعالیم ج
تماثیل ج
حقوق ج
حواس ج
خاطرات ج
خرافات ج
دلایل ج
شعرا ج
شمایل ج شِمال ، شَمله
علما ج
علوم ج
عناصر ج
عوامل ج
فضایل ج
کلمات ج
مجالس ج
مطالب ج
مظاهر ج
مفاهیم ج
منابع ج
نشریات ج نشریه
نیّات ج
وظایف ج
تاریخ: شنبه , 15 مهر 1402 (08:02)
درس 10 :
1 - آدمی را چو هفت مهر به دل
نبود کم شمر از اهریمن
در بیت بالا منظور شاعر از هفت مهر چیست ؟
2 - شاعر در مصراع اول :
« مرده زان خوب تر به باور من »
چه کسی را بهتر از مرده می داند ؟
2 – در عبارت : « میهنی که در دوران دفاع
مقدس ، لحظه های تلخ و شیرین بسیاری را به
چشم دیده . » چه آرایه ای به کار رفته است ؟
3 – درباره ی آرایه ی به کار رفته در این
عبارت ، کامل توضیح دهید .
« در دوران جنگ تحمیلی ، خیل عظیم نوجوانان
و جوانان بسیجی این پهنه ی خدایی را به بنیانی
استوار و سدی نفوذناپذیر در برابر هجوم صدام
و حامیان امریکایی او ، تبدیل کردند . »
چه آرایه ای به کار رفته است ؟
4 - در عبارت :
« میهنی که در دوران دفاع مقدس ، لحظه های
تلخ و شیرین بسیاری را به چشم دیده . » چه
آرایه ای به کار رفته است ؟
5 – در عبارت :
« ادبیات انقلاب ، آیینه ی انقلاب است و
گنجینه ای است که آرمان های انقلاب اسلامی
را در خود جای داده است . »
دو « رکن دوم » مشخص کنید .
درس 11 :
1 - در مصراع : « در زمان انداخت شمشیر آن علی »
معنی « در زمان » را بنویسید .
2 - در بیت :
گشت حیران آن مبارز زین عمل
وز نمودن عفو و رحم بی محل
الف - علت حیرت مبارز چه بود ؟
ب - طرف مقابل مبارز چه کسی بود ؟
3 - در بیت :
گفت بر من تیغ تیز افراشتی
از چه افکندی ، مرا بگذاشتی ؟
الف - منظور از « تیغ افراشتی » چیست ؟
ب - منظور از « از چه افکندی » چیست ؟
ج - باتوجه به واژه ی مشخص شده ، آرایه ی مصراع را
بنویسید .
4 - در مصراع :
« شیر حقم ، نیستم شیر هوا »
الف - چه کسی خود را شیر حق می داند ؟
ب - منظور از « هوا » چیست ؟
5 - در بیت :
باد خشم و باد شهوت باد آز
برد او را که نبود اهل نماز
منظور از عبارت « او را که نبود اهل نماز » چه انسان هایی
است ؟
6 - در مصراع « تیغ را دیدم نهان کردن سزا » :
الف - منظور از نهان کردن تیغ ، چیست ؟
ب - چرا نهان کردن تیغ را سزا می داند ؟
درس 12 :
1 - در شعار « استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی »
استقلال یعنی چه ؟
2 - تفاوت دو عبارت « ادبیات انقلاب » و « انقلاب
ادبیات » چیست ؟
3 - چرا ادبیات هر ملتی را کلید شناخت آن ملت می دانند ؟
4 - پس از انقلاب اسلامی ، چه واژه ها و ترکیب هایی وارد
ادبیات کشور ما شد ؟
درس 13 :
1 - در بیت :
شد چنان از تف دل کام سخنور تشنه
که ردیف سخنش آمده یک سر تشنه
منظور از « سخنور » و « سخن » چیست ؟
2 - در مصراع :
خامه با سوز رقم کرد به دفتر تشنه
الف - خامه یعنی چه ؟
ب - رقم کرد ، یعنی چه ؟
3 - در مصراع :
بود آن خسرو بی یاور و لشکر تشنه
منظور از « خسرو » چه کسی است ؟
4 - در مصراع :
نسل حیدر همه از اکبر و اصغر ، تشنه
از دو واژه ی « اصغر » و « اکبر » دو معنی متفاوت
می توان داشت . آن دو معنی را بنویسید .
1 – با توجه به عبارت :
« الیوم استعمال توتون و تنباکو حکم محاربه با امام زمان
صلوات الله علیه را دارد . »
به پرسش ها پاسخ دهید .
الف - این حکم را چه کسی صادر کرد ؟
ب – اثر مهم صدور این حکم را بنویسید .
ج – محاربه یعنی چه ؟
درس 10 :
درس 11 :
درس 12 :
درس 15 :
درس 16 :
1 - در عبارت :
« محمد در آغوش پدرش
چونان پرنده ای بیمناک
آشیان دارد ،
از بیم دوزخ آسمان . »
منظور از دوزخ آسمان چیست ؟
2 - عبارت :
« آه ای پدر ، پنهانم کن ، پنهان . »
از چند جمله تشکیل شده است ؟
3 - در عبارت :
« بال های من در برابر این توفان
ناتوان است ، ناتوان
در برابر این تیرگی
و آنها که در بالا در پروازند . »
منظور از « آنها » چیست ؟
4 - چه آرایه ای در واژه ی « سنگدل » وجود دارد ؟
5 - در عبارت :
« اکنون او را رها می کنم
تا آنگاه که بتواند فلسطینش را
بی غلط تلفظ کند .
و فرا چون سرکشی کند ،
شکارش می کنم ... »
الف - منظور از قسمت مشخص شده چیست؟
ب - مرجع ضمیر « ش » در واژه ی « شکارش » چیست ؟
6 - در عبارت :
« به زودی کودکان سنگ ، ویران تان خواهند کرد ! »
منظور از کودکان سنگ چیست ؟
7 - به ما بیاموزید ؛
که چگونه سنگ در دستان کودکان ،
حماسه می آفریند .
چه آرایه ای در این عبارت وجود دارد ؟ توضیح دهید .
8 - عبارت :
« ای دوستان کوچک ما ، سلام ! »
از چند جمله تشکیل شده است ؟
9 - « برای چیدن زیتون ، آماده باشید . » چند جمله است ؟
درس 17 :
1 - در جمله ی « این دریای برگ ، همیشه در جزر و مد
است . »
منظور از دریای بزرگ چیست ؟
2 - منظور از این عبارت چیست ؟
« اگر امروز آرام باشد ، حتما فردا توفانی خواهد شد . »
3 - بسا افراد که در نتیجه ی غفلت از گذر عمر استفاده
نکردند و به اعماق این دریا فرو رفتند .
در این عبارت ، منظور از دریا چیست ؟
4 - چرا نویسنده معتقد است ، « اهمیت زندگی به شمار
شب ها و روزها نیست ؟ »
5 -چرا نباید کار امروز را به فردا افکند ؟
6 - « از سردو گرم روزگار خبر ندارد . » کنایه از چیست ؟
7 - انگشت ندامت به دندان می گزیم ، یعنی چه ؟
8 - نتیجه ی تلف کردن وقت چیست ؟
9 - نسبت به گذشته ، حال و آینده چه دیدگاهی باید داشته
باشیم ؟
تاریخ: شنبه , 15 مهر 1402 (07:02)
درس 16 ، پرنده ی آزادی
محمد در آغوش پدرش
چونان پرنده ای بیمناک :
آشیان دارد
از بیم دوزخ آسمان .
بیمناک : ترسان ، وحشت زده
آرایه ی ادبی : تشبیه
رکن اوّل : محمّد
رکن دوم : پرندهای بیمناک
رکن سوم : آشیان داشتن
رکن چهارم : چونان
دوزخ آسمان : هواپیماهای بمب افکن
ــ آه پدر ، پنهانم کن ؛ پنهان
آرایهی ادبی : تکرار
بالهای من در برابر این توفان
ناتوان است ، ناتوان
آرایه : تکرار
در برابر این تیرگی
و آنها که در بالا در پروازند .
توفان : صدای ترسناک و مهیب
تیرگی : سایههای هواپیماها
آنها : هواپیماهای رژیم صهیونیستی
محمد فرشته ی بی پناهی است
نزدیک به تفنگ صیادی سنگ دل
آرایه : تشبیه
محمد ، رکن اول
فرشته ، رکن دوم
صیّاد : شکارچی ، سربازان اسرائیلی
سنگدل : ترکیب وصفی مقلوب ( دلِ سنگ )
او در سایهی خود تنهاست :
او کاملاً بیپناه است
در سایهی چیزی بودن ، کنایه ، از پشتیبانی کسی بهره مند بودن
چهرهاش روشن است چونان خورشید
تشبیه :
چهرهاش : رکن1
خورشید : رکن 2
روشن : رکن 3
چونان : رکن 4
قلبش سرخ و روشن است چنان سیب
تشبیه :
قلبش ، رکن 1
خورشید : رکن 2
سرخ و روشن : رکن 3
چونان : رکن 4
صیادش میتواند به شکارش دیگرگونه بیندیشد ؛
با خود بگوید :
« اکنون او را رها میکنم
تا آن گاه که بتواند فلسطینش را
بی غلط تلفظ کند ... :
تا اندازهای کوچک بود ک نمیتوانست اسمِ کشورش را درست تلفّظ کند .
و فردا چون سرکشی کند
شکارش میکنم ... »
سرکشی : نافرمانی
« محمد الدوره »
خونی است که از بعثت پیامبران
جوشیده است
بعثت : برانگیخته شدن ، برخاستن
آرایه : تشبیه ،
رکن اول : محمد الدوره
رکن دوم : خون
پس ای محمد صعود کن
صعود کن تا سدرة المنتهی
صعود : بالا رفتن ، عروج ، ترقّی
آرایه : تکرار صعود
تلمیح به معراج حضرت رسول
سدرهالمنتهی : نام درختی است در آسمان هفتم
که از لحاظ ارزشمندی با« کعبه » برابری می کند .
کودکان سنگ
دنیا را خیره کردند
خیره : شگفت زده ، مبهوت
کودکان سنگ : کنایه از فرزندان فلسطینی
با آن که در دستانشان جز سنگ نبود
چونان مشعلها درخشیدند
مشعل : چراغدان
آرایه : تشبیه
رکن اول : آنها ( مرجع ضمیر : کودکان سنگ )
رکن دوم : مشعل
رکن سوم : درخشیدند
رکن چهارم : چونان
و چونان بشارت از راه رسیدند
بشارت : خبر خوش ، مژده
آرایه : تشبیه
رکن اول : آنها ( مرجع ضمیر : کودکان سنگ )
رکن دوم : بشارت
رکن چهارم : چونان
ایستادگی کردند ، خروشیدند و شهید شدند
آه ، ای لشکریان خیانتها و مزدوریها !
مزدور : مزد بگیر ، گماشته ، کسی که با دریافت پول به هر کار پستی تن بدهد .
هر قدر هم که تاریخ درنگ کند
درنگ: تأمّل ، صبر ، تأخیر ، توقّف
آرایه : تشخیص ،
درنگ کردن که کار انسان است ، به تاریخ نسبت داده شده است .
به زودی ، کودکان سنگ ویرانتان خواهند کرد
آرایه : کودکان سنگ ، کنایه کودکان فلسطین
ای دانش آموزان غزه !
به ما بیاموزید ؛
که چگونه سنگ در دست کودکان ،
حماسه میآفریند ؟
حماسه : دلیری ، شجاعت ، دلاوری
آرایهی ادبی : تکرار به ما بیاموزید .
ای فرزندان غزه !
با تمام توانتان بتازید و
در راهتان استوار بمانید
در گستره ی نبردهاتان پیش بروید :
آرایهی ادبی : با تکرار صامت « ت » واج آرایی ایجاد شده است .
استوار : پایدار ، محکم
گستره : پهنه
ای دوستان کوچک ما ، سلام !
برای چیدن زیتون مهیا باشید !
مهیّا : آماده ، فراهم
زیتون : نماد صلح و آشتی
در لحظههایی که درختان زیتون ، بارور میشوند
و وطنی زاده میشود در چشمها
و افقی دیگر نمایان ،
نمایان : آشکار
چهره ی قدس درخشان
رخساره فلسطین پر فروغ و تابان میشود .
آرایه ی ادبی : تشخیص ، چهره داشتن که از ویژگیهای انسان است ، به قدس نسبت داده شده است .
رخساره : چهره ، صورت
پرفروغ : درخشان ، تابان
نِزار قَبانی , از بزرگترین شاعران و نویسندگان جهان عرب بود . وی در یکی از محلههای قدیمی شهر دمشق سوریه به دنیا آمد . وی به زبان های فرانسه ، انگلیسی و اسپانیولی نیز مسلط بود و مدت بیست سال در دستگاه دیپلماسی سوریه خدمت کرد . بخشهایی از اشعار نزار قبانی تاکنون به فارسی ترجمه و منتشر شدهاست .
مهدی سرحدی ، موسی بیدج ، موسی اسوار و احمد پوری مترجمانی هستند که تاکنون نسبت به ترجمهی بخشی از آثار نزار به فارسی اقدام کردهاند .
دانش های زبانی :
صفت مبهم : هرگاه نشانههای مبهم « هر ، همه ، هیچ ، فلان ، چندین ، خیلی ، کمی ، بسیاری ، اندکی ، قدری ، برخی ، بعضی ، پارهای ، چندان ، تمام ... » همراه اسم یا جانشینان اسم ذکر شوند ، « صفت مبهم » اند .
نکته : از میان صفتهای مبهم بالا « همه » و « تمام » گاه با کسره و گاهی بدون کسره ، به کار میروند .
این همه زباله را چه کسی این جا ریخته است ؟
همه یِ زباله ها را همسایه ها در کوچه ریختهاند .
مثال : آن همه مردم ، آمدند .
در این جمله :
آن همه مردم : گروه اسمی
آمدند : گروه فعلی
در گروه اسمی :
آن : صفت اشاره ( وابستهی پیشین )
همه : صفت مبهم ( وابستهی پیشین )
مردم : هستهی گروه اسمی
هر کتاب علمی که خواندم ، دری از شناخت پروردگار به روی من باز کرد .
در گروه اسمی « هر کتاب علمی » :
هر : صفت مبهم ( وابستهی پیشین )
کتاب : هستهی گروه اسمی
علمی : صفت بیانی ( وابستهی پسین )
بعضی میوههای درختی ، قبل از مصرف آفت زده میشوند .
در گروه اسمی « بعضی میوههای درختی »
بعضی : صفت مبهم ( وابسته ی پیشین )
میوه ها : هسته ی گروه اسمی
درختی : صفت بیانی ( وابستهی پسین )
نکته : هرگاه « چند » مفهوم پرسشی داشته باشند دیگر صفت مبهم نیست .
مثال: هیچ عاقلی را میشناسی ؟
در این جمله :
هیچ عاقلی را : گروه اسمی
میشناسی : گروه فعلی
در گروه اسمی :
هیچ : صفت پرسشی
عاقل : هستهی گروه اسمی
حالا نوبت شماست :
در جملههای زیر ، در گروههای اسمی ،
وابستههای پیشین و پسین و نوع آنها را
مشخص کنید .
هر ، همه ، هیچ ، فلان ، چندین خیلی ، کمی ، بسیاری ، اندکی ، قدری ، برخی ، بعضی ، پاره ای ، چندان ، تمام
1 - چون وقت نداشتم ، کمی غذا در بشقاب ریختم و فورا خوردم .
2 - دیروز، فرحناز با قدری شربت از مهمانها پذیرایی کرد .
3 - پروانه ، برای تولد خواهرش چندین مهمان دعوت کرده بود .
4 - بعضی اوقات دوست دارم تا مدرسه بدوم و خود را زود به دوستانم برسانم .
پاسخ :
1 - چون وقت نداشتم ، کمی غذا در بشقاب ریختم و فورا خوردم .
کمی غذا
چون در این گروه اسمی کسرهی اضافه نداریم ، آخرین واژهی گروه ، هسته است .
هسته : غذا
وابسته : کمی ، وابستهی پیشین : صفت مبهم
2 - دیروز، فرحناز با قدری شربت از مهمانهایِ مادربزرگِ مهربانش ، پذیرایی کرد .
قدری شربت
چون در این گروه اسمی کسرهی اضافه نداریم ، آخرین واژهی گروه ، هسته است .
هسته : شربت
وابسته : قدری ، وابستهی پیشین : مبهم
مهمانهایِ مادربزرگِ مهربانش
چون در این گروه اسمی کسرهی اضافه داریم ، اولین واژهی کسرهدار ، هستهی گروه است .
هسته : مهمان
وابستهی اول : ها ، وابستهی پسین : نشانهی جمع
وابستهی دوم : مادربزرگ ، وابستهی پسین : مضافالیه
وابستهی سوم : مهربان ، وابستهی پسین : صفت بیانی
ــَـش : وابسته به مادربزرگ ، وابستهی پسین : مضافالیه
3 - پروانه ، برای تولدِ خواهرش ، چندین مهمان دعوت کرده بود .
تولدِ خواهرش
چون در این گروه اسمی کسرهی اضافه داریم ، اولین واژهی کسرهدار ، هستهی گروه است .
هسته : تولد
وابسته : خواهر
ـَش : وابسته به خواهر ، وابستهی پسین : مضافالیه
چندین مهمان
چون در این گروه اسمی کسرهی اضافه نداریم ، آخرین واژهی گروه ، هسته است .
وابسته : چندین ، وابستهی پیشین : صفت مبهم
هسته : مهمان
4 - بعضی اوقات دوست دارم تا مدرسه بدوم و خود را زود به دوستانِ خوبم برسانم .
بعضی اوقات
چون در این گروه اسمی کسرهی اضافه نداریم ، آخرین واژهی گروه ، هسته است .
هسته : اوقات
وابسته : بعضی ، وابستهی پیشین : صفت مبهم
دوستانِ خوبم
چون در این گروه اسمی کسرهی اضافه داریم ، اولین واژهی کسرهدار ، هستهی گروه است .
هسته : دوستان
وابستهی اول : خوب ، وابستهی پسین : صفت بیانی
وابستهی دوم : ــَـم ، وابستهی پسین : مضافالیه
تاریخ: شنبه , 15 مهر 1402 (06:02)