بازنویسی حکایت علم و عمل
دو نفر رنج بیهوده بردند و بی فایده سعی و تلاش کردند: یکی آن شخص که مال و ثروتش را پس انداز کرد و از آن استفاده نبرد و دیگر شخصی که علم و دانش آموخت ولی به آن عمل نکرد.
نهاد: دو کس (برای دو جمله) مفعول و ترکیب وصفی: رنج بیهوده/ سعی بی فایده واژه های غیر ساده: بیهوده، بی فایده
علم چندان که بیشتر خوانی چون عمل در تو نیست نادانی (هستی) (3 جمله)
معنی: اگر علم و دانش زیادی هم داشته باشی اما به آن عمل نکنی نادان هستی.
آرایه: تضاد (علم و نادانی)
نهاد: تو/ عمل/ تو مفعول: علم
نه محقق بود بود نه دانشمند (بود) چارپایی بر او کتابی چند (است) (3 جمله)
معنی: حیوان چارپایی که بر او کتاب بار کرده اند، محقق و دانشمند نمی شود. (زیرا از آن علم خبری ندارد.)
آرایه: تناسب (محقق، دانشمند و کتاب)، تلمیح به آیه ی 5 سوره ی جمعه (وصف حال آنان که تورات را حمل می کردند و خلاف عمل نمودند آن در مثل به حماری ماند که بار کتاب ها بر پشت کند) و تشبیه (کسی که به گفتارش عمل نمی کند به چارپا تشبیه شده است.)
محقق: پژوهشگر، دانشمند
چارپا: حیوان چهارپا
نهاد: چارپا مسند: محقق/ دانشمند واژه های غیر ساده: دانشمند، چارپا
آن تهی مغز را چه علم و خبر (است) که بر او هیزم است یا دفتر (است)؟ (3 جمله)
معنی: آن حیوانی که مغز ندارد برایش فرقی نمی کند که بارش هیزم است یا دفتر است.
آرایه: تناسب علم، خبر، دفتر
تهی مغز: نادان، ابله
نهاد: هیزم/ دفتر/ آن تهی مغز مفعول: چه علم و خبر
- لینک منبع
تاریخ: یکشنبه , 16 آذر 1399 (03:12)
- گزارش تخلف مطلب