امروز دوشنبه 10 اردیبهشت 1403 http://aghaghia.cloob24.com
0

فارسی : درس ششم ، علم زندگانی

کبوتر بچه‌ای با شوق پرواز                     به جرئت کرد روزی بال و پر باز

قافیه : پرواز - باز

1 جمله

آرایه ادبی :

مراعات نظیر : کبوتر ، پرواز ، بال ، پر

تشخیص : جرئت داشتن را به جوجه کبوتر نسبت داده است . 

روزی جوجه کبوتری به شوق پرواز با شهامت شروع به پرواز کرد .

 

پرید از شاخکی بر شاخساری                   گذشت از بامکی بر جو کناری

قافیه : شاخساری - کناری

2 جمله

نکته :
شاخک یعنی شاخه ی کوچک     

بامک یعنی بامِ کوچک

شاخسار : قسمت بالای درخت که پُر شاخه باشد.

از شاخه ی کوچکی به شاخه کوچک دیگری پرید و از کنار بام کوتاهی به کنار جوی آبی پرید

 

نمودش بس که دور آن راه نزدیک        شدش گیتی به پیش چشم تاریک

قافیه : نزدیک - تاریک

2 جمله  

نکته : شدش ضمیر « ش » در مرتب کردن پس از چشم قرار می گیرد ،

         یعنی چشمش .

آن راه نزدیک از بس که به نظرش دور آمد دنیا پیش چشم او سیاه شد .

 

ز وحشت سست شد بر جای ناگاه               ز رنج خستگی درماند در راه

قافیه : ناگاه - راه

2 جمله 

آرایه ادبی :

مراعات نظیر : سست ، رنج ، خستگی ، درماند

ز ترس زیاد درجا سست و بی حال شد و از سختی خستگی در راه درمانده شد و نتوانست راه را ادامه دهد

 

گه از اندیشه بر هر سو نظر کرد                گه از تشویش سر در زیر پر کرد

 

نه فکرش با قضا دمساز گشتن                  نه‌اش نیروی زآن ره بازگشتن

 

نه گفتی کآن حوادث را چه نام است             نه راه لانه دانستی کدام ست

 

نه چون هر شب حدیث آب و دانی               نه از خواب خوشی نام و نشانی

 

فتاد از پای و کرد از عجز فریاد                 ز شاخی مادرش آواز در داد

قافیه : فریاد - داد

3 جمله 

آرایه ادبی :

فتاد از پای کنایه از ناتوانی خستگی

از پا افتاد و ار ناتوانی فریاد کشید ، مادرش از شاخه ای صدایش زد

 

کزین سان است رسم خودپسندی                چنین افتند مستان از بلندی

 

بدن خردی نیاید از تو کاری                      به پشت عقل باید بردباری

 

ترا پرواز بس زودست و دشوار                 ز نو کاران که خواهد کار بسیار ؟

قافیه : دشوار - بسیار

3 جمله

مصراع دوم استفهام انکاری دارد . یعنی پرسشگر خود پاسخ پرسش

را می داند اما به خاطر این که روی مسأله ای تأکید کند یا نسبت به

رفتاری اعتراض کند جمله ی خبری خود را به صورت پرسشی مطرح

می کند.

برای تو پریدن بسیار زود و سخت است و هیچ کس از افراد بی تجربه و تازه کار انتظار کارهای بزرگ ندارد ؟

 

بیاموزندت این جرئت مه و سال                 هَمَت نیرو فزایند، هم پر و بال

 

هنوزت دل ضعیف و جثه خرد است             هنوز از چرخ ، بیم دستبرد است

 

هنوزت نیست پای برزن و بام                   هنوزت نوبت خواب است و آرام

قافیه : بام - آرام

3 جمله

آرایه ادبی :

تکرار : هنوز 

هنوز قدرت رفتن به کوچه و پرواز به بر روی پشت بام نداری. اکنون وقت خوابیدن و استراحت توست.

 

هنوزت انده بند و قفس نیست                    به جز بازیچه، طفلان را هوس نیست

 

نگردد پخته کس با فکر خامی                    نپوید راه هستی را به گامی

 

تو را توش هنر می باید اندوخت                 حدیث زندگی می باید آموخت

قافیه : اندوخت - آموخت

2 جمله 

آرایه ادبی :

توش ِ هنر اضافه ی تشبیهی . هنر به توشه و ذخیره تشبیه شده

                         است .

تو باید هنر و فن و تجربه لازم را به دست بیاوری و راو و رسم زندگی کردن را یاد بگیری

 

بباید هر دو پا محکم نهادن                       از آن پس، فکر بر پای ایستادن

قافیه : نهادن - ایستادن

2 جمله 

آرایه ادبی :

تکرار پا

برپا ایستادن کنایه از استقلال ، به خود متکی بودن

ابتدا باید دو پایت را محکم بر زمین بگذاری بعد از آن به فکر برپا ایستادن باشی و بخواهی به خودت متکی باشی

 

پریدن بی پر تدبیر، مستی است                  جهان را گه بلندی، گاه پستی است

 

به پستی در، دچار گیر و داریم                  به بالا، چنگ شاهین را شکاریم

 

من این‌جا چون نگهبانم تو چون گنج            تو را آسودگی باید، مرا رنج

قافیه : گنج - رنج

4 جمله

آرایه ادبی :

من چون نگهبانم تشبیه من به نگهبان           

تو چون گنج تو به گنج تشبیه شده .

مراعات نظیر : گنج و نگهبان

رنج ≠ آسودگی

تکرار تو

من اینجا مانند نگهبانی هستم و تو گنج هستی ، تو باید استراحت کنی و من سختی بکشم

 

تو هم روزی روی زین خانه بیرون             ببینی سحربازیهای گردون

 

از این آرامگه وقتی کنی یاد                     که آبش برده خاک و باد بنیاد

 

نه‌ای تا زآشیان امن دلتنگ                     نه از چوبت گزند آید، نه از سنگ

 

مرا در دام ها بسیار بستند                      ز بالم کودکان پرها شکستند

قافیه : بستند - شکستند

2 جمله

بسیار اتفاق افتاده است که مرا اسیر کردند و کودکان پر و بالم را نیز شکسته اند .

 

گه از دیوار سنگ آمد گه از در                گهم سرپنجه خونین شد گهی سر

قافیه : در - سر 

4 جمله

آرایه ادبی :

مراعات نظیر دیوار ، در

تکرار : گه

گاه از سوی دیوار و گاه از در خانه به من سنگ پرتاب کردند.گاهی چنگال هایم و زمانی سرم زخمی شد

 

نگشت آسایشم یک لحظه دمساز               گهی از گربه ترسیدم، گه از باز

قافیه : دمساز - باز  

3 جمله  

آرایه ادبی :

تشخیص : دمساز شدن با آسایش

تکرار : گه

استراحت یک لحظه بامن همدم نشد ، گاهی از گربه و گاهی هم از باز شکاری ترسیدم

 

هجوم فتنه‌های آسمانی                          مرا آموخت علم زندگانی

قافیه : آسمانی - زندگانی

1 جمله

آرایه ادبی :

هجوم فتنه ، فتنه مرا آموخت ؟

بلاهایی که از زمین و هوا به من هجوم می آورد و به من روش زندگی کردن را یاد داد .

 

 نگردد شاخک بی بن برومند    زتو سعی و عمل باید ز من پند 

قافیه : برومند - پند

3 جمله

نهال کوچک بدون ریشه قوی نمی شود و ریشه نمی کند تو باید برای زندگی تلاش کنی و

من با تجربه هایم تو را نصیحت می کنم .

 دانش های زبانی و ادبی :

 

در درس های گذشته خواندیم  که بعضی جمله ها با نهاد


و فعل خاص کامل می شوند .
 

نهاد + فعل خاص
 

بعضی جمله ها برای کامل شدن ، علاوه بر نهاد و فعل خاص
 

به مفعول هم نیاز دارند .
 

نهاد + مفعول + فعل خاص
 

بعضی جمله ها  ، علاوه بر نهاد ، مفعول و فعل خاص به نقش
 

دیگری بنام متمم نیاز دارند . متمم گروه اسمی است که پس از
 

حرف اضافه می آید .
 

نهاد + متمم + فعل خاص

و یا :

نهاد + مفعول + متمم + فعل خاص
 

حروف اضافه عبارتند از :

به ، با، از، بر، تا، در، اندر ، پیش ، پس ، برای ،

بهر و از بهر ( در متن های کهن به کار می رفت  . ) ،

بی ، بدون ، چون ( = مانند ) ، درباره ٔ، مانند ، جز ،

مگر ( = جز )
 

به جمله های زیر توجه کنید .

 

می گويند :  

 اسکندر   در      ســفــــر   بــــــــه   شــهـــــری رسيد .
              حرف    متمم      حرف       متمم
             اضافه                اضافه

 

و  از    گورستان عبور کرد ،
  حرف    متمم
 اضافه

 

لوح قبور را خواند

 

حالا ادامه ی این داستان را بخوانید و حرف اضافه و نهاد را در

آنها مشخص کنید .

 

و به حيرت فرو رفت ؛

 

زيرا مدت حيات صاحبان قبور که بر رو ی سنگ ها حک شده بود ،

 

هيچ کدام از ده سال تجاوز نمی کرد .  

 

يکی از بزرگان شهر را پيش خواند

 

و به او گفت :

 

شهری باصفا ، با هواي خوب و آب گوارا چرا زندگی

مردمش چنين کوتاه است ؟

 

آن مرد بزرگ در پاسخ گفت :

 

ما زندگی را با نظری ديگر می نگريم .

 

 زندگی به خوردن و خفتن و راه رفتن نيست ،

 

ـ که در اين قسمت ما و حيوانات تفاوتی نداريم ـ

 

زندگی حقيقی آن است

 

که در جستجوی معرفت بگذرد .

 

بدين قرار هيچ کس بيش از پنج يا شش و حداکثر ده سال

زندگی نمی کند ؛

 

زيرا قسمت اعظم عمر به غفلت سپری می شود .

          

                     نکته ی دوم : جا به جایی واژه ها در شعر 

وقتی شعر بهترین سرآغاز را می خوانید ، ، از مصراع اول

تا پایان شعر ، آهنگ و یکنواختی خاصی را درمی یابید . در

بقیه ی شعرها هم ، این هماهنگی را احساس می کنید .

در صورتی که وقتی یک متن ساده ، یک داستان  و یا یک

مقاله را می خوانید ، از این هماهنگی خبری نیست .

به همین دلیل گاه شاعر مجبور است ، بعضی از واژه ها را

در جمله جابه جا کند ، تا بتواند این آهنگ را در شعر خود

ایجاد کند .

 به مصراع ها و بیت های زیر توجه کنید  .

شدش گیتی به پیش چشم تاریک :

- گیتی به پیش چشمش تاریک شد .

 

کبوتر بچه‌ای با شوق پرواز     

به جرئت کرد روزی بال و پر باز

- کبوتر بچه ای با شوق پرواز روزی به جرئت بال و پر باز

   کرد .

 

حالا نوبت شماست . با باز کردن یک صفحه ی تمرین برای

خود ، جمله های زیر را کپی و سپس مرتب کنید . 

پرید از شاخکی بر شاخساری                  

-

گذشت از بامکی بر جو کناری

-

ز وحشت سست شد بر جای ناگاه             

 -

 ز رنج خستگی درماند در راه

-

فتاد از پای و کرد از عجز فریاد

-

ز نو کاران که خواهد کار بسیار

-

گهم سرپنجه خونین شد گهی سر

 -

هجوم فتنه‌های آسمانی                         

 مرا آموخت علم زندگانی

-

نگردد شاخک بی بن برومند 

 

تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه