درس اول عربی دهم ذاک هو الله
او همان خدایی است
اُنْظُرْ لِتِلْكَ الشَّجَرَه / ذاتِ الْغُصونِ النَّضِرَه
ترجمه: به آن درخت دارای شاخه های تازه بنگر.
کَيفَ نَمَتْ مِنْ حَبَّةٍ / وَ کَيفَ صارَتْ شَجَرَه
ترجمه: چگونه از دانه ای رویید و چگونه درختی شد.
فَابْحَثْ وَ قلُ منَ ذَا الَّذي / يُخْرِجُ مِنهَا الثَّمَرَه
ترجمه: پس جستجو کن و بگو چه کسی از آن، میوه بیرون می آورد.
وَ انْظُرْ إِلَی الشَّمسِ الَّتي / جَذوَتُها مُسْتَعِرَه
ترجمه: به خورشید بنگر که زبانه های آتشش فروزان است.
فيها ضياءٌ وَ بِها / حَرارَةٌ مُنتَشِرَه
ترجمه: در آن روشنایی است و با آن گرما می پراکند.
مَنْ ذَا الَّذي أَوْجَدَها / في الْجَوِّ مِثلَ الشَّرَرَه
ترجمه: چه کسی آن را در هوا همچون شراره [آتش] پدید آورده است.
ذاكَ هوَ اللّٰهُ الَّذي / أَنعُمُهُ مُنهَمِرَه
ترجمه: او همان یزدانی است که نعمت هایش ریزان است.
ذو حِکمَةٍ بالِغَةٍ / وَ قُدرَةٍ مُقتَدِرَه
ترجمه: دارای دانش کامل و نیرویی پرتوان است.
اُنْظُرْ إِلَی اللَّيلِ فَمَنْ / أَوْجَدَ فيهِ قَمَرَه
ترجمه: به شب بنگر، پس چه کسی ماه آن را در آن پدید آورد.
وَ زانَهُ بِأَنْجُمٍ / کَالدُّرَرِ الْمُنتَشِرَه
ترجمه: و آن(شب) را با ستارگانی همچون درّ پراکنده آراست.
وَ انْظُرْ إِلَی الْغَيمِ فَمَنْ / أَنزَلَ مِنْهُ مَطَرَه
ترجمه: به ابر بنگر، پس چه کسی بارانش را از آن فروفرستاد.
فَصَيَّرَ الْأرضَ بِهِ / بَعْدَا غْبِرارٍ خَضِرَه
ترجمه: زمین را با آن (باران) پس از گردآگینی اش سرسبز ساخت.
وَ انْظُرْ إِلَی الْمَرْءِ وَ قُلْ / مَنْ شَقَّ فيهِ بَصَرَه
ترجمه: به انسان بنگر و بگو چه کسی چشمش (بینایی اش) را در وی پدید آورد.
مَنْ ذَا الَّذي جَهَّزَهُ / بِقُوَّةٍ مُفْتَکِرَه
ترجمه: چه کسی او را با نیروی اندیشه مجهّز کرد.
ذاكَ هوَ اللّٰهُ الَّذي / أَنعُمُهُ مُنهَمِرَه
ترجمه: او همان یزدانی است که نعمت هایش ریزان است.
در گروه های دو نفره شبيه گفت وگوی زير را در کلاس اجرا کنيد.
حوارٌ= گفتگو
(التعارف في مَطارِ النَّجَفِ الْأشرَفِ) آشنایی در فرودگاه نجف اشرف
زائِرُ مَرقَدِ أميرِالْمُؤمِنينَ عَليّ =زیارت کننده آستانه امیرالمؤمنین |
أَحَدُ الْمُوَظَّفينَ في قاعَةِ الْمَطارِ=یکی از کارمندان در سالن فرودگاه |
اَلسَّلامُ عَلَيکُم. = درود بر شما. |
وَ عَلَيکُمُ السَّلامُ وَ رَحمَةُ اللّ.هِ وَ بَرَکاتُهُ. = و بر شما سلام و رحمت خدا و برکاتش. |
صَباحَ الْخَيرِ يا أَخي. = صبح بخیر ای برادرم |
صباح النور و السرور. = صبح شما هم به خیر و شادی. |
کيف حالك؟ =حالت چطور است؟ |
أنا بخير، و کیف أنت؟ = من خوبم. تو چطوری؟ |
بخير و الحمد لله. =خوب، خدا را شکر . |
عَفواً، مِنْ أَينَ أَنتَ؟ = ببخشید. تو اهل کجا هستی؟ |
أنا من الجمهورية الإسلامية الإيرانية. =من اهل جمهوری اسلامی ایران ام. |
ما اسمك الکريم؟ = اسم شریفت چیست؟ |
اسمي حسين و ما اسمك الکريم؟ =اسم من حسین است و اسم شریف تو چیست؟ |
اسمي عبد الرحمان. = اسم من عبدالرحمان است. |
هَل سافَرْتَ إلي إيرانَ حَتَّي الآن؟ =آیا تا به حال به ایران سفر کرده ای؟ |
مع الأسف؛ لکني أحب أن أسافر. = نه مناسفانه، ولی دوست دارم که سفر کنم. |
إن شاء الله تسافر إلی إيران! =اگر خدا بخواهد به ایران سفر می کنی. |
إن شاء الله؛ إلی اللقاء؛ مع السلامة. =اگر خدا بخواهد؛ به امید دیدار، به سلامت. |
1- تعارف: آشنايی با یکدیگر 2- قاعة: سالن 3- مطار: فرودگاه 4- مع الأسف: متأسفانه 5- أن أسافر: که سفر کنم
التمارین
التمرين الأول: کمّل ترجمة الآیات و الأحادیث التالية.
1. ﴿وَ اِجْعَلْ لِي لِسٰانَ صِدْقٍ فِي اَلْآخِرِينَ﴾ الشعراء، 84
و برای من ياد نيکو در آیندگان[امت های آینده] قرار بده.
2 .﴿يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مٰا لاٰ تَفْعَلُونَ﴾ الصف: 2
ای کسانی که ايمان آورده ايد، چرا آنچه را که انجام نمی دهید می گویید.
3 .﴿و اعْمَلُوا صٰالِحاً إِنِّي بِمٰا تَعْمَلُونَ عَلِيم﴾ المؤمنون: 51
و کار نيکو انجام دهید؛ همانا من به آنچه انجام می دهید دانایم.
4 .﴿رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾ الأعراف: 47
پروردگارا، ما را با گروه ستمگر[در یک جا] قرار مده.
5 . لَا تَنْظروا إلی کثرة صَلَاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ کثرة الْحَجِّ ولکن انْظروا إلی صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ.
به بسياری نمازشان و روزه شان و بسياری حج گزاردن نگاه نکنید؛ بلکه به راستگویی و امانتداری آنها نگاه کنید.
6 .ارحم من في الأرض يرحمك من في السماء.
به کسی که در زمین است رحم کن تا کسی که در آسمان است به تو رحم کند.
7. اطلبوا العلم ولو بالصين فإن طلب العلم فريضة. رسول الله
دانش را طلب کنید گرچه در چین باشد، زیرا طلب دانش واجب است.
التمرين الثاني: اقرأ الأحادیث التالية، ثم عيّن ترجمتها الصحيحة.
1. إعمل لدنياك کأنّك تعيش أبدا و اعمل لآخرتك کأنّك تموت غدا.
برای (دنيايت / دنيا) چنان کار کن گويی هميشه (لذت می بری / زندگی می کنی) و برای آخرتت چنان کار کن گويی (فردا می ميری / نزديک است بميری)
2 . انظر إلی ما قال و لاتنظر إلی من قال. أمیر المؤمنین علي
به آنچه گفته است (بنگر / می نگرم) و به آن که گفته است(ننگر / نمی نگرم)
3. إذا ملك الأراذل هلك الأفاضل. أمیر المؤمنین علي
هرگاه فرومايگان(به فرمانروايی برسند / گرامی شوند)؛ شايستگان هالک می شوند.
4 . من زرع العدوان حصد الخسران. «أمیر المؤمنین علي»
هرکس (دشمنی / دوستی) کاشت؛ (سود / زيان) درو کرد.
5 . الکلام کالدواء؛ قليله ينفع و کثيره قاتل.
سخن مانند داروست. اندکش(سود می رساند / شفا می دهد) و بسيارش کشنده است.
6. إذا قدرت علی عدوك؛ فاجعل العفو عنه شکرا للقدرة عليه.
هرگاه بر (دشمنت قادر شدی / دشمن را شکست دادی)، بخشیدن او را شکرانۀ قدرت یافتن بر او (قرار می دهی / قرار بده)
7. قول «لاأعلم» نصف العلم. گفتن (می دانم / نمی دانم) نیمی از دانش است.
التمرين الثالث: ضع في الدائرة العدد المناسب. «کلمة واحدة زائدة.»
1- الشررة (اخگر) / (7) من الأحجار الجميلة الغالية ذات اللون الأبيض. (از سنگهای زیبای گران که دارای رنگ سفید است)
2- الشمس(خورشید) / (2) جذوتها مستعرة، فيها ضياء و بها حرارة منتشرة. (پاره آتشش فروزان است؛ در آن روشنایی است و در آن گرمایی پراکنده است.)
3- القمر (ماه)(3) کوکب يدور حول الأرض؛ ضياؤه من الشمس. (سیاره ای که پیرامون زمین می گردد؛ روشنایی اش از خورشید است.)
4- الأنعم(نعمت ها) / (5) بخار متراکم في السماء ينزل منه المطر. (بخاری متراکم در آسمان که از آن باران فرومی ریزد.)
5-الغيم (ابر) / (6) من الملابس النسائية ذات الألوان المختلفة. (از لباس های زنانه دارای زنگهای گوناگون است)
6- الفستان (پیراهن زنانه)/(1) قطعة من النار. (پاره ای از آتش است.)
7- الدّرر(مرواریدها)
التمرين الرابع: ضع هذه الجمل و التراکيب في مکانها المناسب.
هؤلاء فائزات /هذان الدليلان / تلك بطارية / أولئك الصالحون / هؤلاء الأعداء / هاتان الزجاجتان
مفرد مؤنث |
مثنی مؤنث |
مثنی مذکر |
تلک بطاریة |
هاتان زجاجتان |
هذان الدّلیلان |
جمع مکسر |
جمع مؤنث سالم |
جمع مذکر سالم |
هولاء الاصدقاء |
هولاء فائزات |
اولئک الصالحون |
اَلتمرين الخامس: ضع المترادفات و المتضادات في الفراغ المناسب. (= ≠)
ضياء/ نام / ناجح / مسرور / قريب / جميل / نهاية / يمين / غالية / شاء / مسموح / مجد
يسار ≠ یمین / راسب ≠ ناجح / رخيصة ≠ غالیه/
بعيد ≠ قریب/ بداية ≠ نهایه / بيع ≠ شراء/
نور = ضیاء/ قبيح ≠ جمیل / رقد = نام /
ممنوع ≠ مسموح / مجتهد = مجدّ/ حزين ≠ مسرور/
التمرين السادس : ارسم عقارب الساعات.
الخامسة و الربع = پنج و ربع / الثامنة و النصف = هشت و نیم / التاسعة إلا ربعا = یک ربع مانده به شش
اَلْبَحثُ الْعِلميُّ
ابِحَثْ فِي الْإنترِنتِ أوَ المْکتبَةَ عَن نصَّ قصَير أوَ جُمَلٍ بِاللغُّةِ العْرَبيةَّ حَولَ عَظمَةِ مَخلوقاتِ اللّهِ، ثُمَّ تَرجِمْهُ إلَي الْفارِسيَّةِ مُسْتَعيناً بِمُعجَمٍ عَرَبيٍّ - فارِسيٍّ.
ترجمه: در اینترنت یا کتابخانه به دنبال متنی کوتاه یا جمله هایی به زبان عربی درباره شکوه آفریدگان خداوند بگرد؛ سپس به یاری واژه نامه عربی به فارسی آن را ترجمه کن.
﴿ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً ﴾ (آل عمران: 191)
ترجمه: در آفرینش آسمان ها و زمین می اندیشند [و می گویند:] پروردگارا، تو این [دستگاه شکوه مند] را بیهوده نیافریدهای،
1- مُسْتَعيناً بِـ: با استفاده از
- لینک منبع
تاریخ: جمعه , 05 آبان 1402 (03:10)
- گزارش تخلف مطلب