امروز پنجشنبه 01 آذر 1403 http://aghaghia.cloob24.com
0

درس اول فارسی پایه نهم
- درس 1 : آفرینش همه تنبیه خداوند دل است ...

- معنای واژگان :

مستمع: شنونده
اقرا: اعتراف
آفرینش: آفریده های جهان
بامداد: صبح زود
تسبیح: نیایش کردن، خدا را به پاکی یاد کردن

عجب: عجیب
تنبیه: هوشیار کردن، آگاه کردن
لیل: شب
اسرار: جمع«سر»، راز ها
وجود: هستی

خداوند دل: صاحب دل، انسان عارف
نهار: روز
مرغان: پرندگان
فکرت: فکر و اندیشه
دل ندارد: احساس و عاطفه ندارد

تماشا: نگاه کردن به چیزی به قصد تفریح
الوان: در اینجا به معنی رنگارنگ
حیف: افسوس، دریغ
جهالت: نادانی
خفته: غافل و بی خبر

حقهک ظرفی کوچک، که در آن، جواهر نگه داری شود.
عنب: انگور
حیران: سرگردان
صدبرگ: نوعی گل سرخ با گلبرگ های پُرپَر و زیاد.

کرم: بخشش
مسخر: رام و مطیع
تقدیر: سرنوشت، فرمان خدا
یاقوت: سنگ قیمتی به رنگ های سرخ، زردو کبود

گوی: توپ کوچک
راست روان: انسان های درستکار
اِنعام: بخشش، نعمت دادن
بار: آفریننده، خالق، نیکوکار

الوان: جمع لون به معنی رنگ ها.
گاهی واژه ی الوان به صورت صفت به کار می رود و به معنی «رنگارنگ» است؛ مانند مصراع « که تواند که دهد میوه ی الوان از چوب؟»

اِنعام: نعمت دادن، بخشش/ اَنعام: چهارپایان، معمولاً در معنای مفرد به کار می رود.

- محتوای شعر:
شعر «آفرینش همه تنبیه خداوند دل است» از بخش مواعظِ (=جمع مکسر موعظه، به معنی پند ها و اندرز ها) سعدی انتخاب شده. اصل شعر، دارا چهل و سه بیت و با نام «وصف بهار» سروده شده است.

این شعر با آوردن آیات و نوشته های خداوند بزرگ و نیاز انسان به پروردگار، همراه است. در این سروده ی زیبا، سعدی پدیده های هستی را در حال نیایش و ستایش پروردگار یافته است و به این نکته اشاره دارد که با نگاه جستجوگرانه به پدیده های آفرینش، می توان به شناخت خداوند دست یافت.

- معنی ابیات:

- بامدادی که تفاوت نکندلیل و نهار

      خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار

معنی: در صبح زود اول بهار که طول شب و روز آن یکسان است، رفتن به صحرا و تماشاکردن گل های زیبای بهاری، لذت بخش است.

آرایه ها:
لیل و نهار: تضاد
بهار و نهار: جناس

توجه:
تفاوت نکرن لیل و نهار، اشاره به مساوی بودن طول شب و روز در سال دارد که دوباره اتفاق می افتد:
الف) ابتدای بهار
ب) ابتدای پاییز

- آفرینش همه تنبیه خداوند دل است

      دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار

معنی: تمام پدیده های آفرینش برای آگاه کردن انسان های عارف است و اگر کسی وجود خدارا انکار کند و به خدا ایمان نیاورد، ذوق و احساسی ندارد.

آرایه ها:
واج آرایی «د»
که و به: جناس
دل: مجازاً احساس و عاطفه

نکته دستوری:
آفرینش (آفرین+ -ِ ش)= مشتق
که در مصراع دوم به معنی کسی که، ضمیر مبهم است
همه: بدل

- این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود

     هر که فکرت نکند، نقش بود بر دیوار

معنی: هر کسی که با این همه نقش ها و پدیده های عجیب هستی به آفریننده ی آنها نیندیشد، همانند عکس و تصویر روی دیوار، بی احساس و بی روح است.

آرایه ها:
در و دیوار: مراعات نظیر
دیوار وجود: اضافه تشبیهی
بر و در: جناس

توجه:
« ت» در فکرت، ضمیر نیست! بلکه مربوط به خود کلمه ی « فکرت» است.

- کوه و دریا و درختان، همه در تسبیح اند

       نه همه مستمعی فهم کند این اسرار

معنی: کوه، دریا و درختان (همه موجودات) در حال نیایش خداوند هستند، اما هر شنونده ای این راز را درک نمی کند.

آرایه ها:
کوه و دریا و درختان: مراعات نظیر
بیت تلمیح دارد به آیه ی چهل و چهار سوره اسراء: اِن مِن شَیءٍ اِلا یٌسَبَح بِحَمدهِ وَلکنِ لا تفقهونَ تَسبیحَهٌم اِنَهٌ کانَ حلیماً غَفوراً.

معنی: چیزی در جهان نیست مگر آن که خدارا تسبیح می کندو به پاکی می ستاید، لیکن شما تسبیح آن را نمی فهمید. به درستی که خداصبور و آمرزنده است.

- خبرت هست که مرغان سحر می گویند

     آخر ای خفته، سر از خواب جهالت بردار؟

معنی: آیا خبر داری که پرندگان سحری به هنگام صبح می گویند: ای انسان غافل، از بی خبری و نادانی، رهاشو.

آرایه ها:
خواب، سحر وخفته: مراعات نظیر
سر و سحر: جناس
خواب جهالت: اضافه ی تشبیهی
سر از خواب برداشتن: کنایه از آگاهی و بیداری

نکته دستوری:
« ت» در خبر، نهاد است یا به این صورت هم می آید: خبر برای تو هست ( برای تو: مسند )
خفته: صفت جانشین اسم: ای (انسان) خفته.

- تا کی آخر چو بنفشه، سرغفلت در پیش

     حیف باشد که تو در خوابی و نرگس، بیدار

معنی: تاکی می خواهی مانند گل بنفشه، درغفلت و نادانی به سر ببری. حیف است که تو بی خبر و غافل باشی و گل نرگس بیدار و آگاه باشد.

آرایه ها:
بنفشه و نرگس: مراعات نظیر
چوبنفشه: تشبیه
در و سر: جناس
بنفشه در این بیت، نماد غفلت و سرافکندگی
نرگس، نماد بینایی و آگاهی است
سر غفلت در پش گرفتن: کنایه.

نکته دستوری:
« حیف» نقش مسندی دارد
«ی» در خوابی، به معنی «هستی» ، فعل اسنادی است.

 

- که تواند که دهد میوه الوان از چوب؟

      یاکه داند که برآرد گل صدبرگ از خار؟

معنی: تنها خداوند بزرگ است که می تواند از چوب درخت، میوه های رنگارنگ و از خار، گل های سرخ زیباف پدید آورد.

آرایه ها:
چوبک مجازا درخت
گل و خار: تضاد

نکته دستوری:
هردو مصراع، استفهام انکاری است.
صدبرگ: صفت مرکب.

- عقل حیران شود از خوشه زرین عنب 

      فهم، عاجز شود از حقه یاقوت انار

معنی: عقل از زیبایی خوشه طلایی انگور، متحیر است و فهم از درک زیبایی و ظرافت های دانه های انار که مانند یاقوتی سرخ و ارزشمند می درخشد، ناتوان است.

آرایه ها:
حیران شدن عقل و عاجز بودن فهم: تشخیص
عنب و انار: مراعات نظیر
حقه یاقوت انار: اضافه تشبیهی ( انار به کیسه پر از یاقوت تشبیه شده است.)

- پاک و بی عیب خدایی که به تقدیر عزیز

        ماه و خورشید، مسخر کند لیل و نهار

معنی: خداوند پاک و بی عیب با فرمان خود، تمام پدیده ها و موجودات را (ماه، خورشید وشب و روز را) مطیع خود کرده است.

آرایه ها:
لیل و نهار: تضاد
ماه و خورشید: مراعات نظیر
بیت، تلمیح به آیات قرآن دارد.

- تا قیامت سخن اندر کَرَم و رحمت او

      همه گویند و یکی گفته نیاید ز هزار

معنی: اگر همه مردم تا روز قیامت درباره بخشش و لطف خداوند سخن بگویند، باز هم یکی از هزاران لطف و رحمت خداوند گفته نمی شود.

نکته دستوری:
« تا» حرف اضافه است و قیامت، متمم
همه، نقش نهادی دارد.

- نعمتت بار خدایا، ز عدد بیرون است

        شکر اِنعام تو هرگز نکند شکرگزار

معنی: پروردگارا، نعمت های تو قابل شمارش نیست و هیچ انسان شکر گزاری نمی تواند، شکر نعمت های بی کران تورا به جای آورد.

آرایه ها:
نعمت، شکر، انعام و شکرگزار: مراعات نظیر
ز عدد بیرون بودن: کنایه از بی شمار بودن

نکته دستوری: « ت» در نعمتت: مضاف الیه
هرگز: قید نفی.

- سعدیا، راست رٌوان، گوی سعادت بردند

       راستی کن که به منزل نرسد کج رفتار

معنی: سعدی، انسان های درست کردار، به سعادت و خوشبختی می رسند؛ بنابراین توهم انسانی صادق و راستگو باش، زیرا انسان بدرفتار به هدف و مقصودش نمی رسد.

آرایه ها:
که و به: جناس
گوی سعادت: اضافه تشبیهی
گوی بردند: کنایه از دست یافتن و سبقت گرفتن

نکته دستوری: سعدی: منادا و « ا» : حرف ندا
راست روان: مرکب ( « ان» جمع در ساختمان اسم دخالتی ندارد.)
کج رفتار:مشتق- مرکب وصفت جانشین اسم(انسان کج رفتار)

- واژه های مهم املایی:
تفاوت – لیل و نهار – صحرا – تنبیه – اقرار – نقش عجب – فکرت – تسبیح اند – مستمعی – اسرار – مرغان سحر – خفته – جهالت – غفلت – حیف – میوه الوان – صدبرگ – حیران – خوشه زرین – عنب – عاجز – حقه یاقوت – تقدیر عزیز – مسخر – اِنعام – شکرگزار – گوی سعادت.

- تاریخ ادبیات:

سعدی: مٌشرف الدین مصلح بن عبدالله شیرازی، شاعر و نویسنده بزرگ قرن هفتم است. سعدی در شیراز به کسب علم پرداخت و سپس به بغداد رفت و در مدرسه نظامیه به تحصیل مشغول شد. درسل ششصد و پنجاه و پنج بوستان را به نظم در آورد و در سال بعد گلستان را تالیف کرد. علاوه بر این ها قصاید، غزلیات، قطعات، ترجیع بند، رباعیات، مقالات و قصاید عربی دارد که همه را در « کلیات» وی جمع کرده اند.

- قالب شعر: قصیده

تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه