درس ششم فارسی نهم آداب زندگانی
بدان که مردم بی هنر مادام بی سود باشد، چون مغیلان که تن دارد و سایه ندارد؛
معنی:ای پسر بدان که انسان بی فضیلت همیشه بی فایده است، مانند درختچه خارشتر که جسم دارد ولی سایه ندارد.(این عبارت آرایه ی تشبیه دارد)
نه خود را سود کند نه غیر خود را؛ معنی:(چنین انسانی) نه برای خود سودمند است و نه برای دیگران.
جهد کن که اگر چه اصیل وگوهری باشی گوهرتن نیز داری که گوهرتن از گوهر اصل بهتر بود؛ معنی:با وجود داشتن اصل و نسب نیکو تلاش کن شایستگی فردی نیز داشته باشی زیرا شایستگی فردی از اصل و نسب نیکو بهتر است.
چنان که گفته اند: بزرگی خرد و دانش راست نه گوهر و تخمه را، معنی:زیرا همان گونه که گفته اند: بزرگی انسان به عقل و دانش اوست نه به اصل و نژاد او
اگر مردم را با گوهر اصل گوهر هنر نباشد، صحبت هیچ کس را به کار نیاید. معنی:اگرانسان همراه با اصل و نسب نیکو شایستگی فردی نداشته باشد، برای همنشینی با هیچ کسی مناسب نیست.
در هر که این دو گوهر یابی، چنگ در وی زن و از دست مگذار که وی همه را به کار آید. معنی: درهر کس این دو ویژگی(اصل و نسب نیکو و شایستگی فردی) را یافتی با او ارتیاط برقرار کن و او را از دست نده زیرا چنین انسانی برای همه سودمنده است
*سخن نا پرسیده مگوی و از گفتار خیره پرهیز کن. چون باز پرسند، جز راست مگو. تا نخواهند، کس را نصیحت مگوی و پند مده؛ خاصّه کسی را که پند نشنود که او خود اوفتد.
معنی:
تا حرفی را از تو نپرسیدهاند، چیز نگو و از سخن بیهوده دوری کن. وقتی از تو چیزی میپرسند، فقط حرف راست بگو. تا از تو نخواستهاند کسی را نصیحت نکن و پند نده؛ مخصوصاً کسی که پندها را نمیشنود و نمیپذیرد، زیرا چنین کسی خودش گرفتار میشود.
لغت:
نا پرسیده: نپرسیده / گفتار: سخن / خیره: بیهوده / خاصه: مخصوصاً / خود اوفتد: خودش گرفتار شود.
نکته دستوری:
باز پرسند: فعل پیشوندی / راست: صفت جانشین اسم (= حرف راست)
* در میان جمع هیچ کس را پند مده. از جای تهمت زده پرهیز کن و از یار بد اندیش و بد آموز بگریز. به غم مردمان شادی مکن تا مردمان نیز به غم توی شادی نکنند.
معنی:
در میان جمع کسی را نصیحت نکن. از رفتن به جایی که مردم به آن گمان بد دارند، دوری کن و از دوست بدخواه و بد اندیش فرار کن. با غم و اندوه مردم خوشحال نشو تا این که مردم نیز در غم تو شادی نکنند.
نکته دستوری:
تهمت زده: مشتق – مرکّب / بد اندیش و بد آموز: صفت مرکّب / مردمان: ساده / شادی: مشتق / مده و مکن: فعل نهی
* داد ده تا داد یابی. خوب گوی تا خوب شنوی. اگر طالب علم باشی، پرهیزگار و قانع باش و علم دوست و بردبار و کم سخن و دور اندیش.
معنی:
حقّ مردم را بده تا به حقّت برسی. حرف خوب بزن تا حرف خوب بشنوی، اگر خواهان علم و دانش هستی، پرهیزگار و قانع باشد و دوست دار علم، شکیبا، کم حرف و آینده نگر باش.
لغت:
داد: عدل و انصاف (داد ده: حق را بده، با عدل و انصاف، رفتار کن.) / طالب: خواهنده، طلب کننده/ پرهیزگار: پارسا / دور اندیش: آینده نگر
نکته دستوری:
پرهیزگار: مشتق / علم دوست، بردبار، کم سخن و دور اندیش: مرکّب / فعل اسنادی «باش» بعد از «دور اندیش» به قرینهی لفظی، حذف شده است و تمام واژه های «پرهیزگار، قانع، علم دوست، بردبار، کم سخن و دور اندیش»، نقش مسندی دارند.
نوع نثر: مسجّع و آهنگین
از: الهی نامهی خواجه عبدا... انصاری
* آدمی باید که بسیار نگوید و سخن دیگری به سخن خود قطع نکند و هر که حکایتی یا روایتی کند و او بر آن واقف باشد، وقوف خود بر آن اظهار نکند، تا آن کس آن سخن به اتمام رساند و چیزی را که از غیر او پرسند، جواب نگوید.
معنی:
آدم نباید بسیار حرف بزند و نباید حرف دیگری را با حرف خود، قطع کند. اگر کسی حکایتی یا روایتی را بیان میکند و او بر آن موضوع آگاهی دارد، آگاهی خود را آشکار نکند تا آن شخص، حرفش را به پایان برساند و چیزی را که از دیگران میپرسند، پاسخ ندهد.
لغت:
آدمی: انسان / حکایت: قصّه و داستان / واقف: آگاه، باخبر / وقوف: آگاهی / اظهار: آشکار و بیان / اتمام: پایان
توجه: واقف و وقوف، هم خانواده هستند.
* اگر سؤال از جماعتی کنند که او داخل آن جماعت بود، بر ایشان سبقت ننماید و اگر کسی به جواب مشغول شود او بر بهتر جوابی از آن قادر بود، صبر کند تا آن سخن، تمام شود، پس جواب خود بگوید بر وجهی که در متقدّم طعن نکند.
معنی:
اگر از گروهی، پرسشی شود که او هم در میان آنهاست، در جواب دادن بر دیگران، پیشی نگیرد و اگر کسی مشغول جواب دادن باشد و او قادر است که بهتر جواب دهد باید صبر کند تا حرف و جواب آن شخص تمام شود، سپس جواب خود را به گونه ای بگوید که شخص قبلی، مورد تحقیر و نکوهش قرار نگیرد.
لغت:
جماعت: گروه / سبقت: پیشی گرفتن / بر وجهی: به گونه ای، به صورتی / متقدّم: پیشین، قبلی / طعن: سرزنش، نکوهش
* در محاوراتی که به حضور او میان دو کس رود، خوض ننماید و اگر از او پوشیده دارند، استراق سمع نکنند و تا او را با خود در آن مشارکت ندهند، مداخلت نکند.
معنی:
به گفت و گو هایی که در حضور او بین دو نفر انجام میگیرد، دقّت و فکر نکند و اگر آنها، سخنشان را از او مخفی میکنند، دزدیده گوش نکند و تا وقتی که او را در گفت و گوی خود، شرکت ندادند، دخالت نکند.
لغت:
محاورت: ج محاوره، گفتوگوها، گفتارها / خوض نمودن: در امری اندیشیدن، به عمق و ژرفای چیزی فکر کردن / استراق سمع: پنهانی گوش کردن، دزدیده گوش کردن / مشارکت: شرکت دادن.
توجه: به نثر های این درس، نثرهای تاریخی میگویند. مهمترین ویژگی نثر های تاریخی، کوتاه بودن جملهها، تکرار کلمهها و حذف فعل است که در این نثرها کاملاً مشاهده میشود.
دو بیت زیر مربوط به تمرین شمارهی 2 کار گروهی است.
قالب شعر: رباعی
از کتاب: اخلاق ناصری، خواجه نصیر توسی
بیت 1: کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی چیزی که نپرسند تو از پیش مگوی
معنی:
تا میتوانی کم حرف بزن و سخنی را بگو که برای خیر و صلاح تو باشد. قبل از این که از تو چیزی را بپرسند، تو سخنی نگو.
بیت 2: دادند دو گوش و یک زبانت ز آغاز یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی
معنی:
خداوند از همان آغاز خلقت به تو دو گوش داد و یک زبان و منظورش این ست که بیشتر سکوت کن و سخن دیگران را بشنو و کمتر حرف بزن.
آرایه:
گوش و زبان: مراعات نظیر / تکرار «و» (ُ): واج آرایی
توجه:
این شعر با متن سوم درس آداب زندگانی، از کتاب اخلاق ناصری ارتباط معنایی دارد:
آدمی باید که بسیار نگوید و سخن دیگری به سخن خود قطع نکند...
تاریخ ادبیات:
عنصر المعالی کیکاووس بن اسکندر: وی از امرای دانشمند آل زیار (در قرن 5 هجری) است. فرمانروای وی منحصر به قسمت محدودی از گرگان و طبرستان بود. عنصر المعالی مدری آگاه و دانشمند بود و به فارسی و طبری شعر میسرود. کتاب «قابوسنامه» وی که در حقیقت، نصایح و اندرزهای زندگی ساز او خطاب به فرزندش است، از آثار معروف نثر ساده و روان فارسی به شمار میآید.
خواجه عبدا... انصاری: شیخ الاسلام ابو اسماعیل بن محمد انصاری هروی معروف به پیر انصار و پیر هرات (369 ه. ق – 481 ه. ق) در هرات به دنیا آمد. وی زبانی گویا و طبعی توانا داشت. شعر پارسی و عربی را نیکو میسرود. امّا شهرتش بیشتر به سبب کتاب «مناجات نامه» و «الهی نامه» است که نثری آهنگین و موسیقایی دارد. خواجه عبدا... از پیش گامان نثر مسجّع به شمار میآید.
اخلاق ناصری: کتابی است نوشتهی نصیرالدّین توسی به فارسی که در نهایت زیبایی، سخنان افلاطون و ارسطو را در حکمت عملی بررسی کرده و نظریات پیشینیان را شرح داده است.
- لینک منبع
تاریخ: جمعه , 28 مهر 1402 (00:11)
- گزارش تخلف مطلب