فارسی هشتم : درس 1 ، پیش از این ها
بچههای عزیز ، بیتهایی که در درس اول شما ذکر شده ، تنها قسمتی از شعر « قیصر امینپور » است .
برای اینکه بیشتر از خواندن این شعر زیبا لذت ببرید ، متن کامل این شعر نوشته شده است ، اما تنها دربارهی قسمتهایی توضیح ارائه شده که در کتاب درسی شما آمده است .
پیش از اینها فکر میکردم خدا
خانهای دارد میان ابرها
قافیه : خدا ، ابرها
ردیف : -
تعداد جملهها :
1 - پیش از اینها فکر میکردم
2 - خدا خانهای میان ابرها دارد
آرایههای ادبی :
واج آرایی مصوت « آ »
مثل قصر پادشاه قصهها
خشتی از الماس ، خشتی از طلا
قافیه : قصه ها ، طلا
ردیف : -
تعداد جملهها :
1 - ( خانهای ) مثل قصر پادشاه قصهها ( دارد )
2 - خشتی از الماس ( است )
3 - خشتی از طلا ( است )
آرایههای ادبی :
تشبیه خانهی خدا به قصر پادشاه
رکن اول تشبیه : خانه
رکن دوم تشبیه : قصر
رکن سوم تشبیه : مثل
تکرار : خشت
مراعاتنظیر : قصر و پادشاه
الماس و طلا
فارسی ساده و روان :
خانهای دارد که مثل قصر پادشاهان بزرگ و باشکوه است . خشتهای آن از جنس طلا و الماس است .
پایههای برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور
قافیه : بلور ، غرور
ردیف : -
تعداد جملهها :
1 – پایههای برجش از عاج و بلور ( است )
2 - با غرور بر سر تختی نشسته ( است )
آرایههای ادبی :
جناس بر و سر ( اختلاف در صامت بـ و سـ )
واجآرایی : صامت بـ
فارسی ساده و روان :
جنس ستونهای برجش از عاج و بلور است و با غرور بر تخت خود نشستهاست .
ماه برق کوچکی از تاج او
هر ستاره پولکی از تاج او
قافیه : کوچکی ، پولکی
ردیف : از تاج او ، در دو مصراع
تعداد جملهها :
1 - ماه برق کوچکی از تاج او ( است )
2 - هر ستاره پولکی از تاج او ( است )
آرایههای ادبی :
تشبیه ماه به برق
ماه : رکن اول
برق : رکن دوم
تشبیه ستاره به پولک
ستاره : رکن اول
پولک : رکن دوم
مراعات نظیر : ماه و ستاره
فارسی ساده و روان :
ماه تنها گوشهی کوچکی از تاج براق اوست و ستارگان مانند پولک روی تاج او میدرخشند .
اطلس پیراهن او آسمان
نقش روی دامن او کهکشان
رعد و برق شب ، طنین خندهاش
سیل و طوفان ، نعرهی توفندهاش
قافیه : خندهاش ، توفندهاش
ردیف : -
تعداد جملهها :
1 - رعد و برق شب طنین خندهاش ( است )
2 - سیل و طوفان نعرهی توفندهاش ( است )
آرایههای ادبی :
تشبیه رعدوبرق به آهنگ خندهی خدا
رعد و برق : رکن اول
طنین خنده : رکن دوم
تشبیه سیل و طوفان به فریاد خدا
سیل و طوفان : رکن اول
نعره : رکن دوم
مراعات نظیر : رعد و برق ، سیل ، طوفان
فارسی ساده و روان :
آهنگ خندههایش وحشتناک است و با فریادهایش میغرد و غوغا میکند .
دکمهی پیراهن او آفتاب
برق تیر و خنجر او ، ماهتاب
هیچ کس از جای او آگاه نیست
هیچ کس را در حضورش راه نیست
قافیه : آگاه ، راه
ردیف : نیست و نیست
تعداد جملهها :
1 - هیچ کس از جای او آگاه نیست
2 - هیچ کس را در حضورش راه نیست
آرایههای ادبی :
تکرار هیچ کس
جناس : را و راه
( صامت ه به را اضافه شده است . )
فارسی ساده و روان :
هیچ کس جایش را نمیداند و کسی نمیتواند در پیشگاهش حاضر شود .
پیش از این ها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویربود
آن خدا بیرحم بود و خشمگین
خانهاش در آسمان دور از زمین
قافیه : خشمگین ، زمین
ردیف : -
تعداد جملهها :
1 - آن خدا بیرحم بود
2 - و خشمگین ( بود )
3 - خانهاش در آسمان ، دور از زمین ( بود )
آرایههای ادبی :
تضاد : آسمان ≠ زمین
واج آرایی : صامت خ ( تکرار خ خشونت مورد نظر شاعر را به ذهن خواننده منتقل میکند . )
در آسمان بودن : کنایه از دور از دسترس بودن است .
بود ، اما در میان ما نبود
مهربان و ساده و زیبا نبود
قافیه : ما ، زیبا
ردیف : نبود
تعداد جملهها :
بود - اما در میان ما نبود
مهربان و ساده و زیبا نبود
آرایههای ادبی :
واج آرایی صامت ب
واج آرایی : مصوت آ
تضاد : بود ≠ نبود
فارسی ساده و روان :
وجود داشت اما بین ما حضور نداشت و ما نمیتوانستیم با او ارتباط بگیریم .
در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت
قافیه : جایی ، معنایی
ردیف : نداشت و نداشت
تعداد جملهها :
در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت
آرایههای ادبی :
واج آرایی صامت د
واج آرایی مصوت ی
فارسی ساده و روان :
هیچ کس را دوست نداشت و با کسی مهربان نبود .
هر چه میپرسیدم از خود از خدا
از زمین از آسمان از ابرها
قافیه : خدا ، ابرها
ردیف : -
تعداد جملهها :
1 - هر چه از خود ، از خدا میپرسیدم
2 - از زمین از آسمان از ابرها ( میپرسیدم )
آرایههای ادبی :
تکرار از
مراعات نظیر زمین ، آسمان و ابر
از : دربارهی
فارسی ساده و روان :
هر چه دربارهی خودم ، خدا و پدیدههای آفرینش میپرسیدم ،
زود میگفتند این ، کار خداست
پرسوجو از کار او ، کاری خطاست
قافیه : خدا ، خطا
ردیف : ( ا ) ست
تعداد جملهها :
1 - زود میگفتند
2 - این ، کار خداست
3 – پرسوجو از کار او ، کاری خطاست
آرایههای ادبی :
تکرار کار
فارسی ساده و روان :
زود میگفتند : این آفریدهی پروردگار است و پرسوجو دربارهی کارهای او اشتباه است .
هر چه میپرسی جوابش آتش است
آب اگر خوردی ، جوابش آتش است
تا ببندی چشم ، کورت میکند
تا شدی نزدیک ، دورت میکند
کج گشودی دست ، سنگت میکند
کج نهادی پای ، لنگت میکند
تا خطا کردی ، عذابت می دهد
در میان آتش آبت میکند
با همین قصه دلم ، مشغول بود
خوابهایم ، خواب دیو و غول بود
خواب میدیدم که غرق آتشم
در دهان شعلههای سرکشم
در دهان اژدهایی خشمگین
بر سرم باران گرز آتشین
محو میشد نعرههایم بی صدا
در طنین خندهی خشم خدا
نیت من در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا
قافیه : دعا ، خدا
ردیف : -
تعداد جملهها :
1 - نیت من در نماز و در دعا ترس بود –
2 - و وحشت از خشم خدا ( بود )
آرایههای ادبی :
مراعات نظیر نماز و دعا
تکرار در
فارسی ساده و روان :
من به خاطر ترس و وحشت از خدا ، نماز میخواندم و دعا میکردم .
پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم ، این تصویر بود
قافیه : دلگیر ، تصویر
ردیف : بود و بود
تعداد جملهها :
1 - پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
2 - از خدا در ذهنم این تصویر بود
آرایههای ادبی :
واج آرایی : مصوت ی
فارسی ساده و روان :
پیش از این ، از خدا دلگیر بودم و از او این ذهنیت را داشتم .
هر چه میکردم همه از ترس بود
مثل از بر کردن یک درس بود
مثل تمرین حساب و هندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه
تلخ مثل خندهای بیحوصله
سخت ، مثل حل صدها مسئله
مثل تکلیف ریاضی سخت بود
مثل صرف فعل ماضی سخت بود
تا که یک شب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یک سفر
قافیه : پدر ، سفر
ردیف : -
تعداد جملهها :
1 - تا که یک شب دست در دست پدر به قصد یک سفر راه افتادم .
آرایههای ادبی :
تکرار : دست
مراعات نظیر : قصد ، سفر ، راه
فارسی ساده و روان :
تا این که یک شب به قصد سفر با پدرم به راه افتادم .
در میان راه در یک روستا
خانهای دیدیم ، خوب و آشنا
قافیه : روستا ، آشنا
ردیف : -
تعداد جملهها :
1 - در میان راه در یک روستا خانهای خوب و آشنا دیدیم .
آرایههای ادبی :
واج آرایی صامت ر
زود پرسیدم : پدر اینجا کجاست ؟
گفت : اینجا خانهی خوب خداست
قافیه : کجا ، خدا
ردیف : ( ا ) ست
تعداد جمله ها :
1 - زود پرسیدم
2 - پدر ، اینجا کجاست ؟
3 - گفت :
4 - اینجا ، خانهی خوب خداست
آرایههای ادبی :
تکرار اینجا
تشبیه اینجا ( مسجد ) به خانهی خدا
گفت : اینجا میشود یک لحظه ماند
گوشهای خلوت ، نمازی ساده خواند
قافیه : ماند ، خواند
ردیف : -
تعداد جملهها :
1 - گفت
2 – میشود
3 - اینجا یک لحظه ماند
4 - گوشهای خلوت ، نمازی ساده خواند
آرایههای ادبی :
واجآرایی : مصوت ی
با وضویی دست و رویی تازه کرد
با دل خود گفتوگویی تازه کرد
قافیه : رویی ، گفتوگویی
ردیف : تازه کرد ، تازه کرد
تعداد جملهها :
1 - با وضویی دست و رویی تازه کرد
2 - با دل خود گفتوگویی تازه کرد
آرایههای ادبی :
مراعات نظیر : دست ، رو ، دل
تشخیص : ( گفت و گو با دل )
گفتمش : پس آن خدای خشمگین
خانهاش اینجاست ؟ اینجا در زمین ؟
قافیه : خشمگین ، زمین
ردیف : -
تعداد جملهها :
1 - گفتمش
2 - پس آن خدای خشمگین خانهاش اینجاست ؟
3 - اینجا در زمین ( است ) ؟
آرایههای ادبی :
تکرار اینجا
گفت : آری خانهی او بیریاست
فرشهایش از گلیم و بوریاست
قافیه : بیریا ، بوریا
ردیف : ( ا ) ست
تعداد جملهها :
1 - گفت
2 - آری
3 – خانهی او بیریاست
4 – فرشهایش از گلیم و بوریاست
آرایههای ادبی :
جناس بیریا و بوریا
فارسی ساده و روان :
گفت آری خانهی او بیآلایش و باصفاست . فرشهایش از گلیم و حصیر است .
مهربان و ساده و بیکینه است
مثل نوری در دل آیینه است
قافیه : بی کینه ، آیینه
ردیف : است
تعداد جملهها :
1 - مهربان و ساده و بیکینه است
2 - مثل نوری در دل آیینه است
آرایههای ادبی :
تشبیه پروردگار به نور
دل آیینه : تشخیص
( دل داشتن به آیینه نسبت داده شده است . )
فارسی ساده و روان :
مهربان و ساده است و با کسی دشمنی ندارد و وجودش آشکار و روشن است .
عادت او نیست خشم و دشمنی
نام او نور و نشانش روشنی
قافیه : دشمنی ، روشنی
ردیف : -
تعداد جمله ها :
1 - عادت او خشم و دشمنی نیست
2 - نام او نور ( است )
3 - و نشانش روشنی ( است )
آرایههای ادبی :
واج آرایی صامت ن
خشم نامی از نشانیهای اوست
حالتی از مهربانیهای اوست
قهر او از آشتی شیرینتر است
مثل قهر مهربان مادر است
دوستی را دوست معنی میدهد
قهر هم با دوست معنی میدهد
هیچ کس با دشمن خود قهر نیست
قهری او هم ، نشان دوستی ست
تازه فهمیدم خدایم این خداست
این خدای مهربان و آشناست
قافیه : خدا ، آشنا
ردیف : ( ا ) ست
تعداد جملهها :
1 - تازه فهمیدم
2 - خدایم این خداست
3 - این خدای مهربان و آشناست
آرایههای ادبی :
تکرار خدا
واج آرایی مصوت آ
دوستی از من به من نزدیکتر
از رگ گردن به من نزدیکتر
قافیه : من ، گردن
ردیف : به من نزدیکتر ، به من نزدیکتر
تعداد جمله ها :
1 - دوستی از من به من نزدیکتر ( است )
2 - از رگ گردن به من نزدیکتر ( است )
آرایههای ادبی :
تکرار من
تلمیح : اشاره به آیهی قرآن که میفرماید : پروردگار ، از رگ گردن به شما نزدیکتر است .
آن خدای پیش از این را باد برد
نام او راهم دلم از یاد برد
آن خدا مثل خیال و خواب بود
چون حبابی نقش روی آب بود
می توانم بعد از این با این خدا
دوست باشم دوست ، پاک و بیریا
قافیه : خدا ، بی ریا
ردیف : -
تعداد جملهها :
1 - میتوانم
2 - بعد از این با این خدا دوست باشم
دوست ، پاک و بیریا ( باشم )
آرایههای ادبی :
تکرار : دوست
فارسی ساده و روان :
بعد از این میتوانم با این خدا دوستی صمیمی و یکدل باشم .
میتوان با این خدا پرواز کرد
سفرهی دل را برایش باز کرد
میتوان دربارهی گل حرف زد
صاف و ساده مثل بلبل حرف زد
چکه چکه مثل باران راز گفت
با دو قطره صدهزاران ، راز گفت
میتوان با او صمیمی حرف زد
مثل یاران قدیمی حرف زد
میتوان تصنیفی از پرواز خواند
با الفبای سکوت آواز خواند
میتوان مثل علفها حرف زد
با زبانی بیالفبا حرف زد
میتوان در بارهی هر چیز گفت
میتوان شعری خیالانگیز گفت
مثل این شعر روان و آشنا :
پیش از اینها فکر میکردم خدا ...
قیصر امین پور