فارسی هفتم دانشهای زبانی ویژگیهای فعل
هر واژه برای اینکه فعل باشد، حتما باید 4 ویژگی داشته باشد:
1- انجام کار یا کمک برای نسبت دادن حالتی.
فعل، واژهای است که یا انجام کاری را نشان میدهد، یا کمک میکند حالتی را به نهاد نسبت بدهیم.
به خانه میروم.
«میروم»، فعل این جمله است و نشانگر کار «رفتن» است.
خانه سرد است.
فعل «است» کمک کرده حالت «سرد» بودن را به «خانه» نسبت دهیم.
مردان به کشاورزی میپرداختند.
«میپرداختند»، فعل این جمله است و نشانگر کار «پرداختن» است.
پرویز بعد از شنیدن حرفهای سبحان از او دور شد.
فعل «شد» کمک کرده حالت «دور» شدن را به «پرویز» نسبت دهیم.
صدای باد و رودخانه درهم میآمیخت.
«میآمیخت»، فعل این جمله است و نشانگر کار «آمیختن» است.
برای محمدتقی این حجره از تمام دنیا بزرگتر بود.
فعل «بود» کمک کرده حالت «بزرگتر» بودن را به «حجره» نسبت دهیم.
2- زمان: فعل در یکی از سه زمان «گذشته»، «حال» و «آینده» اتفاق میافتد.
به زمان «گذشته»، «ماضی» هم گفته میشود.
به زمان «حال»، «مضارع» هم گفته میشود.
به زمان «گذشته»، «مستقبل» هم گفته میشود.
دانشآموزان دوستش داشتند. (زمان فعل «داشتند»، گذشته است.)
دانشآموزان دوستش دارند. (زمان فعل «دارند»، حال است.)
دانشآموزان دوستش خواهند داشت. (زمان فعل «خواهند داشت»، آینده است.)
مادربزرگ به بچهها قصه میگفت. (زمان فعل «میگفت» ، گذشته است.)
مادربزرگ به بچهها قصه میگوید. (زمان فعل «میگوید»، حال است.)
مادربزرگ به بچهها قصه خواهدگفت. (زمان فعل «خواهد گفت»، آینده است.)
قبلا این داستان را شنیدهایم . (زمان فعل «شنیدهایم» ، گذشته است.)
این داستان را با هم بشنویم. (زمان فعل «بشنویم»، حال است. )
این داستان را خواهیمشنید. ( زمان فعل «خواهیم شنید»، آینده است)
او برای شنیدن صدای پرندگان، روی تختهسنگی دراز میکشید .
( زمان فعل «میکشید»، گذشته است. )
او برای شنیدن صدای پرندگان، روی تختهسنگی دراز میکشد .
(زمان فعل «میکشد»، حال است. )
او برای شنیدن صدای پرندگان، روی تختهسنگی دراز خواهدکشید .
(زمان فعل «خواهیم کشید»، آینده است.)
3- شخص: فعل یا نشانگر گوینده یا گویندگان است؛ (اول شخص)
یا نمایانگر شنونده یا شنوندگان است؛ (دوم شخص)
یا نمایانگر غایب یا غایبان است. (سوم شخص)
به گوینده یا گویندگان، «اول شخص» گفت میشود.
به شنونده یا شنوندگان، «دوم شخص» گفته میشود.
به غایب یا غایبان، «سوم شخص» گفته میشود.
«من»، گویندهام.
«ما»، گویندهایم.
«تو» شنوندهای.
شما» شنوندهاید.
«او» یا «وی» غایب است.
«آنها» یا «ایشان» غایب هستند.
به خانه میروم.
به خانه میرویم.
فعل این جملهها (میروم و میرویم) توسط گوینده و گویندگان انجام شده است؛ پس اول شخص است.
به خانه میروی.
به خانه میروید.
فعل این جملهها (میروی و میروید) توسط شنونده و شنوندگان انجام شده است؛ پس دوم شخص است.
به خانه میرود.
به خانه میروند.
فعل این جملهها (میرود و میروند) توسط غایب و غایبان انجام شده است؛ پس سوم شخص است.
روی میوهها را پوشاندم.
روی میوهها را پوشاندیم.
فعل این جملهها (پوشاندم و پوشاندیم) توسط گوینده و گویندگان انجام شده است؛ پس اول شخص است.
روی میوهها را پوشاندی.
روی میوهها را پوشاندید.
فعل این جملهها (پوشاندی و پوشاندید) توسط شنونده و شنوندگان انجام شده است؛ پس دوم شخص است.
روی میوهها را پوشاند.
روی میوهها را پوشاندند.
فعل این جملهها (پوشاند و پوشاندند) توسط غایب و غایبان انجام شده است؛ پس سوم شخص است.
4- ویژگی چهارم فعل، «شمار» است.
یک فعل یا توسط 1 فرد انجام میشود یا چند نفر.
اگر فعل نشانگر 1 نفر باشد، «مفرد» است و اگر نمایانگر چند نفر باشد، «جمع » است.
مردی در روستای کوچکی زندگی میکرد.
1 نفر زندگی میکرد؛ پس «زندگی میکرد»، مفرد است.
روزی مأموران، به خانهی پسر آمدند.
چند نفر آمدند؛ پس «آمدند» جمع است.
او نصف ورقه را پر کرده بود.
1 نفر پر کرده بود؛ پس «پر کرده بود»، مفرد است.
آنها با شیرینی و آبمیوه مجلس ترحیم «نمیتوانم» را برگزار کردند.
چند نفر برگزار کردند؛ پس «برگزار کردند» جمع است.
تو دوست من هستی و اصلا برای من ناراحت نیستی ؟
1 نفر دوست من هست؛ پس «هستی» مفرد است.
1 نفر ناراحت نیست؛ پس «نیستی» مفرد است.
متأسفانه هر جا که میرفتیم، نام او را میشنیدیم .
چند نفر میرفتیم؛ پس «میرفتیم» جمع است.
چند نفر میشنیدیم؛ پس «میشنیدیم» جمع است.
- لینک منبع
تاریخ: سه شنبه , 18 مهر 1402 (13:11)
- گزارش تخلف مطلب