دستور زبان فارسی
پسوندهای افعال به ترتیب حروف الفباعبارتند از:
"-آسا":امروزه پسوندصفت سازشباهت است
مانند: برق آسا یعنی مانندبرق.
"- آگین و گین": پسوندصفت سازبرای آلودگی وآغشتگی وتزیین واختلاط است
مثل: خشمگین ودردآگین؛ یعنی خشم آلودودردآلود.
"- اً(تنوین)": پسوند قیدسازاست در کلمات عربی
مانند"جسماً، روحاً، محترماً، اولاً.
"-ان" فاعلی که به ریشه مضارع می چسبد وصفت فاعلی می سازد
مثل: نادان
"-ان" مصدری و آداب و رسوم
مانند:آب بندان، عقدکنان، گلریزان، بله بران که درواقع نوعی "ان"فاعلی است ولی دراین مواردبرای ساختن اسم به کار میرودنه صفت
"-انه" مشابهت و نسبت: مانند عاقلانه و محترمانه که دراین حال پسوند قیدسازاست وبه طورفعال صفت رابدل به قید می کند.گاهی این پسوند، اسم رابدل به اسم یاصفت می نمایدولی دراین صورت چندان فعال نیست
مانند: صبحانه، عصرانه، شاگردانه.
"- بان"پسوندصفت سازمحافظت ونگهبانیست مانند:باغبان وشهربان یعنی محافظ باغ و نگهبان شهر.
"- چه": پسونداسم سازتصغیرو کوچک سازی است
مانند: باغچه، زاغچه، کتابچه، دفترچه یعنب باغ کوچک و زاغ کوچک و...
"- چی": پسوند ترکی تبارفاعلی صفت سازاست مانند:درشکه چی و کودتاچی.
"- دان": پسوند اسم سازیست که برظرف ومحل نگهداری اشیاء دلالت دارد
مانند: نمکدان
"-زار": این پسوندنیزبرای ساختن اسم مکان به کارمی رود که برکثرت هم دلالت می کند
مانند: گلزارولاله زار به معنی جای گل ومحل لاله
"- سان": در قدیم اسم مستقل بوده است به معنی عادت وخوی، ولی امروز پسوندصفت سازمشابهت است
مانند: لاله سان وپروانه سان به معنی شبیه لاله ومانندپروانه.
"- ستان": که پسوند اسم ساز مکانست
مانند:گلستان ودبیرستان به معنای جای گل ومکان نوشتن.
"- فام": پسوند صفت ساز رنگ و مشابهت است
مثل: نقره فام وسپید فام به معنی نقره گون و به رنگ سپید.
" - ک": پسوند اسم ساز تصغیر و گوچک سازی و ترحم و ظرافت است
مانند:طفلک به معنی طفل قابل ترحم و کلاهک به معنی کلاه کوچک.
"- کار": پسوند یا شبه پسوند فاعلی و مبالغه و شغل است؛ نظیر ستمکار و خطاکار و جوشکار که ستمکار معنی فاعلی و مبالغه دارد به معنی ستم کننده و ستمگر و جوشکار جنبه فاعلی و شغلی دارد یعنی کسی که شغل او جوشکاری است.
"- که و یکه": در لهجه عامیانه مردم تهران پسوند معرفه و تحقیر است مانند: مردکه، زنیکه.
"- کی": در زبان عامیانه: پسوندیست که صفت و قید چگونگی می سازد؛ مانند:زورکی و پس پسکی.
"- گان توزیع": پسوندیست که صفت و قیدتوزیعی می سازد
مانند: دهگان وپانصدگان. یعنی ده ده و پانصد و پانصد.
"- گانه": پسوند صفت ساز نسبت است
مثل: دهگانه ودوگانه ویگانه.
"- کار": پسوند یاشبه پسوندفاعلی ومبالغه وشغل است
نظیرستمکار وخطاکاروجوشکارکه ستمکار معنی فاعلی و مبالغه دارد به معنی ستم کننده و ستمگر و جوشکار جنبه فاعلی و شغلی دارد یعنی کسی که شغل او جوشکاری است.
"- گر": پسوند بسیارفعال صفت ساز است که بر مبالغه و شغل دلالت می کند
مانند:کارگر وستمگر وآهنگر.
"- گری": پسوند مرکب اسم ساز است که برعقیده وخط مشی دلالت دارد
مانند:صوفیگری ودیوانه گری.
"- گون و گونه": پسوند صفت ساز مشابهت است
مثل: نیلگون وشعرگونه.
"- مند": پسوند صفت ساز دارندگی است
مانند: ثروتمند و سعادتمند.
"- ُم" و "-ُمین": پسوندعددساز است که هردوصفت عددی ترتیبی می سازند؛ نظیر: سوم وسومین.
"-َن": مصدری که پسوندمصدرساز است
مثال: ساختن و شنیدن.
"- ناک": پسوند صفت ساز آلودگی و دارندگی است
مثل خشمناک ودردناک وآتشناک
"-َنده": پسوند صفت ساز فاعلیست مانند: راننده وخواننده.
"- وار": پسوند صفت ساز و قیدساز مشابهت است که هم به آخر اسم ملحق می شود
مانند: حباب وار و هم به آخر صفت؛ چون: دیوانه وار و عاجزوار.
"- واره": پسوند اسم ساز مشابهت و مانندگیست
مثل شعرواره،فلزواره،ماهواره و جشنواره.
"- ور": پسوند صفت ساز دارندگی و فاعلیست
مانند:دانشور، سرور، دستور و گنجور.
"-وش"
پسوند صفت ساز مشابهت است؛ نظیر مهوش و پریوش.
"- ه" نسبت
پسوند اسم سازاست؛ مانند: هفته و نیمه و هزاره.
"- ه" صفت گذشته
مانند: رفته، گسسته، گشته، دیده که پسوندی صفت ساز است.
"- ه" مصدری
در زبان عامیانه مانند: لب گزه، ترتره که اسم مصدر می سازد.
"- ه" معرفه
پسوند اسم ساز معرفه است در همان زبان مانند: دختره، خوشگله.
"- ه" زمانی ومقدار
پسوندی صفت ساز است مانند: "دومرده" و"یک روزه".
"- ی" صفت ساز ("ی"نسبت)
مانند کبابی، متابی، جنگی.
"- ی" مصدری ("ی" اسم ساز)
مانند سیاهی، زیبایی.
"- ی" نفی جنس
مانند: "کسی نیامد" که پسوندی اسم ساز است.
"- ین" نسبت
مانند: سیمین و رنگین که پسوند صفت ساز است.