درس دوازدهم فارسی نهم (سیرت سلمان)
سلمان فارسی بر لشکری امیر بود.
در میان رعایا چنان حقیر می نمود
معنی:
در بین مردم آنقدر خود را کوچک نشان می داد
که وقتی خادمی به وی رسید،
گفت: این توبره ی کاه بردار
معنی:
این کیسه بزرگ پر از کاه را بردار
و به لشکرگاه سلمان بر. سلمان برداشت. چون به لشکرگاه رسید، مردم گفتند: «امیر است». آن خادم بترسید و
در قدم وی افتاد.
معنی:
کنایه از: از سلمان عذر خواهی کرد.
سلمان گفت: «به سه وجه این کار از برای خود کردم، نه از بهر تو، هیچ اندیشه مدار، اول آنکه
تکبّر از من دفع شود؛
معنی:
خود خواهی و غرور از من دور شود
و دوم آنکه دل تو خوش شود؛
سیّم آنکه از عهده حفظ رعیّت بیرون آمده باشم.
معنی:
سوم آنکه مسئولیت خودم را که همان مواظبت از مردم است انجام داده باشم.
روضه خلد، مجد خوافی
لغت
امیر: فرمانده
رعایا: جمع رعیت، عموم مردم
حقیر: کوچک و بی ارزش
توبره: کیسه بزرگ
وجه: دلیل
اندیشه: ترس
تکبر: خود بینی و غرور
هیچ: اصلاً، هرگز
سیّم: صورت قدیمی سوم
روضه: باغ
خلد: بهشت
تاریخ ادبیات:
کتابی است از مجد خوافی در قرن هشتم به تقلید از گلستان سعدی نوشته است.
- ادامه مطلب
تاریخ: پنجشنبه , 27 مهر 1402 (23:11)
- گزارش تخلف مطلب