امروز شنبه 08 اردیبهشت 1403 http://aghaghia.cloob24.com
0

      تصاویر زیبای عاشقانه

 

 

درس 16 ، پرنده ی آزادی

 

محمد در آغوش پدرش  

چونان پرنده ­ای بیمناک :  

آشیان دارد 

از بیم دوزخ آسمان .

 

بیمناک : ترسان ، وحشت­ زده

 

آرایه­ ی ادبی : تشبیه 

رکن اوّل : محمّد

رکن دوم : پرنده­ای بیمناک

رکن سوم : آشیان داشتن

رکن چهارم : چونان 

 

دوزخ آسمان : هواپیماهای بمب افکن  

 

ــ آه پدر ، پنهانم کن ؛ پنهان    

آرایه­‌ی ادبی : تکرار

تصاویر زیبای عاشقانه

 

بال‌های من در برابر این توفان

ناتوان است ، ناتوان 

آرایه : تکرار

 

در برابر این تیرگی

و آن­ها که در بالا در پروازند .  

 توفان : صدای ترسناک و مهیب 

 تیرگی : سایه­‌های هواپیماها

 آن­ها : هواپیماهای رژیم صهیونیستی

 

 محمد فرشته­ ی بی­ پناهی است

 نزدیک به تفنگ صیادی سنگ دل

  آرایه : تشبیه

  محمد ، رکن اول  

فرشته ، رکن دوم         

 

صیّاد : شکارچی ، سربازان اسرائیلی  

       

سنگدل : ترکیب وصفی مقلوب ( دلِ سنگ )

 

عکس های عاشقانه و دوست داشتنی

 

او در سایه­‌ی خود تنهاست :

 

او کاملاً بی­‌پناه است

در سایه‌ی چیزی بودن ، کنایه ، از پشتیبانی کسی بهره مند بودن

 

چهره‌اش روشن است چونان خورشید   

تشبیه :

چهره‌­اش : رکن1    

خورشید : رکن 2     

روشن : رکن 3    

چونان : رکن 4

 

قلبش سرخ و روشن است چنان سیب 

تشبیه :

قلبش ، رکن 1       

 خورشید : رکن 2       

سرخ و روشن : رکن 3    

چونان : رکن 4

 

صیادش می­‌تواند به شکارش دیگرگونه بیندیشد ؛

با خود بگوید : 

« اکنون او را رها می­‌کنم

تا آن گاه که بتواند فلسطینش را 

بی­ غلط تلفظ کند ... :

تا انداز­ه‌ای کوچک بود ک نمی‌توانست اسمِ کشورش را درست تلفّظ کند .

 عکس های عاشقانه و دوست داشتنی

و فردا چون سرکشی کند 

شکارش می‌کنم ... »

 سرکشی : نافرمانی

 

 

« محمد الدوره »

 خونی است که از بعثت پیامبران  

  جوشیده است

 بعثت : برانگیخته شدن ، برخاستن

 آرایه : تشبیه ،

 رکن اول : محمد الدوره

  رکن دوم : خون

 

 عکس های عاشقانه و دوست داشتنی

 

پس ای محمد صعود کن  

 صعود کن تا سدرة المنتهی

 صعود : بالا رفتن ، عروج ، ترقّی     

 آرایه : تکرار صعود               

 تلمیح به معراج حضرت رسول

 سدره‌المنتهی : نام درختی­ است در آسمان هفتم

 که از لحاظ ارزشمندی با« کعبه » برابری می ­کند .

 

کودکان‌ سنگ‌

 دنیا را خیره‌ کردند  

 خیره : شگفت­ زده ، مبهوت

 کودکان سنگ : کنایه از فرزندان فلسطینی

 

با آن‌ که‌ در دستانشان‌ جز سنگ‌ نبود

چونان‌ مشعل‌ها درخشیدند 

مشعل : چراغدان

آرایه : تشبیه

رکن اول : آنها ( مرجع ضمیر : کودکان سنگ )

رکن دوم : مشعل

 رکن سوم : درخشیدند

 رکن چهارم : چونان  

 

عکس های عاشقانه و دوست داشتنی 

و چونان‌ بشارت‌ از راه‌ رسیدند 

 بشارت : خبر خوش ، مژده

 آرایه : تشبیه

 رکن اول : آنها ( مرجع ضمیر : کودکان سنگ )  

رکن دوم : بشارت

رکن چهارم : چونان 

 

ایستادگی کردند ، خروشیدند و شهید شدند 

آه‌ ، ای‌ لشکریان‌ خیانت‌ها و مزدوری‌ها !                    

مزدور : مزد بگیر ، گماشته ، کسی که با دریافت پول به هر کار پستی تن بدهد .

 

 

هر قدر هم‌ که‌ تاریخ‌ درنگ‌ کند

درنگ: تأمّل ، صبر ، تأخیر ، توقّف

آرایه : تشخیص ،

درنگ کردن که کار انسان است ، به تاریخ نسبت داده شده است .

 

 به‌ زودی ، کودکان‌ سنگ‌ ویران‌تان‌ خواهند کرد

 آرایه : کودکان سنگ ، کنایه کودکان فلسطین

 
 
ای‌ دانش­ آموزان‌ غزه ‌!

  به‌ ما بیاموزید ؛

  که‌ چگونه‌ سنگ‌ در دست‌ کودکان‌ ،

  حماسه‌ می­‌آفریند ؟ 

  حماسه : دلیری ، شجاعت ، دلاوری

 آرایه‌ی ادبی : تکرار به ما بیاموزید .

 

 عکس های عاشقانه و دوست داشتنی

 

ای‌ فرزندان‌ غزه‌ !

 با تمام‌ توانتان‌ بتازید و

  در راهتان‌ استوار بمانید

  در گستره ­ی‌ نبردهاتان‌ پیش‌ بروید :

  آرایه‌ی ادبی : با تکرار صامت « ت » واج آرایی ایجاد شده ­است .

 استوار : پایدار ، محکم

 گستره ­: پهنه

 

ای‌ دوستان‌ کوچک‌ ما ، سلام‌ !

 برای‌ چیدن‌ زیتون‌ مهیا باشید ! 

 مهیّا : آماده ، فراهم 

 زیتون : نماد صلح و آشتی

 

 در لحظه‌هایی‌ که‌ درختان‌ زیتون ‌، بارور می‌شوند

 و وط‌نی‌ زاده‌ می‌شود در چشم‌ها

  و افقی‌ دیگر نمایان ،

 نمایان : آشکار

 

 چهره ­ی قدس درخشان

  رخساره‌ فلسطین‌ پر فروغ و تابان می‌شود . 

  آرایه ی ادبی : تشخیص ، چهره داشتن که از ویژگی‌های انسان است ، به قدس نسبت داده شده است .

 

  رخساره : چهره ، صورت        

 پرفروغ : درخشان ، تابان

 

 عکس های عاشقانه و دوست داشتنی

 

 نِزار قَبانی , از بزرگ‌ترین شاعران و نویسندگان جهان عرب بود . وی در یکی از محله‌های قدیمی  شهر دمشق سوریه به دنیا آمد .  وی به زبان های فرانسه ، انگلیسی و اسپانیولی نیز مسلط بود و مدت بیست سال در دستگاه دیپلماسی سوریه خدمت کرد . بخش‌هایی از اشعار نزار قبانی تاکنون به فارسی ترجمه و منتشر شده‌است .

مهدی سرحدی ، موسی بیدج ، موسی اسوار و احمد پوری مترجمانی هستند که تاکنون نسبت به ترجمه‌‌­ی بخشی از آثار نزار به فارسی اقدام کرده‌اند .

 

 

عکس های عاشقانه و دوست داشتنی

 

                 دانش های زبانی :

 

صفت  مبهم : هرگاه نشانه‌‌های مبهم « هر ، همه ، هیچ ، فلان ، چندین ، خیلی ،  کمی ، بسیاری ، اندکی ، قدری ، برخی ،  بعضی ، پاره‌ای ، چندان ، تمام ... » همراه اسم یا جانشینان اسم ذکر شوند ، « صفت مبهم » اند .

 

 

نکته : از میان صفت‌های مبهم بالا « همه » و « تمام » گاه با کسره و گاهی بدون کسره ، به کار می‌روند .

 

این همه زباله را چه کسی این جا ریخته است ؟

 

همه یِ زباله ها را همسایه ها در کوچه ریخته‌اند .  ‌

مثال : آن همه مردم ، آمدند .

 

در این جمله :  

آن همه مردم : گروه اسمی

آمدند : گروه فعلی

 

در گروه اسمی : 

آن : صفت اشاره ( وابسته‌ی پیشین )

همه : صفت مبهم ( وابسته‌ی پیشین ) 

مردم : هسته‌ی گروه اسمی

 

هر کتاب علمی که خواندم ، دری از شناخت پروردگار به روی من باز کرد .

 

در گروه اسمی « هر کتاب علمی » :  

هر : صفت مبهم ( وابسته‌ی پیشین )  

کتاب : هسته‌ی گروه اسمی

علمی : صفت بیانی ( وابسته‌ی پسین )

 

 

بعضی میوه‌های درختی ، قبل از مصرف آفت زده می‌شوند .

 

در گروه اسمی « بعضی میوه‌های درختی »  

بعضی : صفت مبهم ( وابسته ی پیشین ) 

میوه ها : هسته ی گروه اسمی  

درختی : صفت بیانی ( وابسته‌ی پسین )

 

عکس های عاشقانه و دوست داشتنی

 

نکته : هرگاه « چند » مفهوم پرسشی داشته باشند دیگر صفت مبهم نیست .

 

مثال:           هیچ عاقلی را می‌شناسی ؟

در این جمله :

هیچ عاقلی را : گروه اسمی

می‌شناسی : گروه فعلی

 

در گروه اسمی :

هیچ : صفت پرسشی

عاقل : هسته‌ی گروه اسمی

 

 تصاویر زیبا و عاشقانه, گالری عاشقانه ها, گالری عکس عاشقانه

 

حالا نوبت شماست :

 

در جمله‌های زیر ، در گروه‌های اسمی ،

وابسته‌های پیشین و پسین و نوع آنها را  

مشخص کنید . 

هر ، همه ، هیچ ، فلان ، چندین خیلی ،  کمی ، بسیاری ، اندکی ، قدری ، برخی ،  بعضی ، پاره ای ، چندان ، تمام

 

1 - چون وقت نداشتم ، کمی غذا در بشقاب ریختم و فورا خوردم .

2 - دیروز، فرحناز با قدری شربت از مهمان‌ها پذیرایی کرد .

3 - پروانه ، برای تولد خواهرش چندین مهمان دعوت کرده بود .

4 - بعضی اوقات دوست دارم تا مدرسه بدوم و خود را زود به دوستانم برسانم .

 

 

 

پاسخ : 

1 - چون وقت نداشتم ، کمی غذا در بشقاب ریختم و فورا خوردم .

کمی غذا

چون در این گروه اسمی کسره‌ی اضافه نداریم ، آخرین واژه‌ی گروه ، هسته است .

هسته : غذا

وابسته : کمی ، وابسته‌ی پیشین : صفت مبهم

 

 

2 - دیروز، فرحناز با قدری شربت از مهمان‌هایِ مادربزرگِ مهربانش ، پذیرایی کرد .

قدری شربت 

چون در این گروه اسمی کسره‌ی اضافه نداریم ، آخرین واژه‌ی گروه ، هسته است .

هسته : شربت

وابسته : قدری ، وابسته‌ی پیشین : مبهم

 

مهمان‌هایِ مادربزرگِ مهربانش

چون در این گروه اسمی کسره‌ی اضافه داریم ، اولین واژه‌ی کسره‌دار ، هسته‌ی گروه است .

هسته : مهمان

وابسته‌ی اول : ها ، وابسته‌ی پسین : نشانه‌ی جمع

وابسته‌ی دوم : مادربزرگ ، وابسته‌ی پسین : مضاف‌الیه

 وابسته‌ی سوم : مهربان ، وابسته‌ی پسین : صفت بیانی

ــَـش : وابسته به مادربزرگ ، وابسته‌ی پسین : مضاف‌الیه

 

 

3 - پروانه ، برای تولدِ خواهرش ، چندین مهمان دعوت کرده بود .

 تولدِ خواهرش

چون در این گروه اسمی کسره‌ی اضافه داریم ، اولین واژه‌ی کسره‌دار ، هسته‌ی گروه است .

هسته : تولد

وابسته : خواهر

ـَش : وابسته به خواهر ، وابسته‌ی پسین : مضاف‌الیه  

 

چندین مهمان

چون در این گروه اسمی کسره‌ی اضافه نداریم ، آخرین واژه‌ی گروه ، هسته است .  

وابسته : چندین ، وابسته‌ی پیشین : صفت مبهم

هسته : مهمان

 

 

4 - بعضی اوقات دوست دارم تا مدرسه بدوم و خود را زود به دوستانِ خوبم برسانم .

 بعضی اوقات

چون در این گروه اسمی کسره‌ی اضافه نداریم ، آخرین واژه‌ی گروه ، هسته است .

هسته : اوقات

وابسته : بعضی ، وابسته‌ی پیشین : صفت مبهم

 

 دوستانِ خوبم

چون در این گروه اسمی کسره‌ی اضافه داریم ، اولین واژه‌ی کسره‌دار ، هسته‌ی گروه است .

هسته : دوستان

وابسته‌ی اول : خوب ، وابسته‌ی پسین : صفت بیانی

وابسته‌ی دوم : ــَـم ، وابسته‌ی پسین : مضاف‌الیه 

 

 

تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه