فارسی هفتم: دانشهای زبانی، ضمیر
فارسی هفتم: دانشهای زبانی، ضمیر
به جملههای زیر توجه کنید.
زیبا و دوست زیبا از مدرسه به خانه میرفتند. در میان راه دوست زیبا از زیبا دفتر زیبا را گرفت و به زیبا قول داد فردا دفتر زیبا را به زیبا پس بدهد.
بدون اینکه از شما بپرسم اشکال این عبارت چیست با خواندن آن می گویید: اوووووووه، چقدر زیبا!
حالا این متن را بازسازی کنید و احتمالا عبارتی نزدیک به عبارت زیر خواهید گفت:
زیبا و دوستش از مدرسه به خانه میرفتند. در میان راه دوست زیبا از او دفترش را گرفت و به زیبا قول داد فردا دفترش را به او پس بدهد.
در این جمله ها شما در چند مورد از «او» و «ش»، به جای زیبا استفاده کردهاید. به این نوع کلمهها «ضمیر» میگویند.
ضمیر در جمله به کار میرود تا با استفاده از آن از تکرار اسم جلوگیری شود.
اسمی که ضمیر به جای آن به کار میرود، «مرجع ضمیر» نام دارد.
ضمیرها دو نوع هستند.
1 – ضمیر گسسته (جدا): ضمیرهایی که به تنهایی به کار میروند.
این ضمیرها عبارتند از:
سه ضمیر مفرد:
من، تو، او (وی)
و سه ضمیر جمع:
ما، شما، ایشان (آنها)
وقتی رجایی به داخل ماشین آمد، عرق کرده و خسته بود. به او گفتیم...
رجایی: مرجع ضمیر
او: ضمیر
نویسنده، به جای «رجایی» از «او» استفاده کرده است.
2 – ضمیر پیوسته: این ضمیرها نمیتوانند به تنهایی به کار روند و حتما باید به واژهی پیش از خود بچسبند.
این ضمیرها عبارتند از:
َ م
َ ت
َ ش
که ضمیرهای پیوستهی مفرد هستند
و
ِ مان
ِ شان
ِ تان
که ضمیرهای پیوستهی جمع هستند.
سپیده، به خانهی مادربزرگ برو. تو باید برایش غذا ببری.
سپیده: مرجع ضمیر1
مادربزرگ: مرجع ضمیر2
تو: ضمیر1
َش: ضمیر2
یعنی «سپیده»، مرجع ضمیر «تو» است
و
«مادربزرگ»، مرجع ضمیر «َش».
مصطفی مجبور بود، راه خانه تا مدرسه را پیاده برود. برای آنکه گرم شود، دستهایش را داخل جیبش فرو برد.
مصطفی: مرجع ضمیر هر دو ضمیر
َش: ضمیر
َش: ضمیر
در این عبارت، مصطفی، مرجع ضمیر هر دو ضمیر است؛ یعنی ضمیر «َش» در
«دست هایش» و ضمیر «َش» در «جیبش».
نیما با دستپاچگی می گوید: ها؟ بله! زیبا بود؛ گمان کنم شاعر آن ویکتور هوگو باشد!
نیما: مرجع ضمیر تو (که در عبارت بعدی آمده است.)
-آفرین بر تو پسر باهوش! از کجا فهمیدی؟
تو: ضمیر
نیما با غرور ادامه می دهد: قبلا آن را خودم ترجمه کرده ام.
نیما: مرجع ضمیر
َ م ضمیر
و حالا نوبت شماست.
در جمله های زیر، ضمیر و مرجع ضمیر را مشخص کنید.
1 - معلم، خواندن را تمام می کند و با قدم های شمرده پشت میزش نشست.
2 – من اینجا چون نگهبانم تو چون گنج.
3 – باز موضوع تازه ای داریم
آرزوی شما در آینده
4 – با خودش زیر لب چنین می گفت:
آرزوهایتان چه رنگین است
کاش روزی به کام خود برسید
بچه ها، آرزوی من این است
5 – گفت: جان پدر، تو نیز اگر بخفتی، به از آن که در پوستین خلق افتی.
6 – انس بن مالک می گفت: در مدت ده سال که شبانه روز در خدمت و خانه اش بودم، یک بار
تندخویی و سخن درشت از او ندیدم و نشنیدم.
7 – خدا آن ملتی را سروری داد
که تقدیرش به دست خویش بنوشت
پاسخ:
1 - معلم مرجع ضمیر «ش» در میزش.
2 – مادر کبوتر مرجع ضمیر من – جوجه کبوتر مرجع ضمیر «تو»
3 – بچه های کلاس، مرجع ضمیر «شما»
4 – معلم، مرجع ضمیر «َش»
بچه ها، مرجع ضمیر «ِتان»
معلم، مرجع ضمیر «من»
5 – سعدی، مرجع ضمیر «تو»
6 – پیامبر (ص)، مرجع ضمیر «َش» و «او»
7 – ملت، مرجع ضمیر «َش» در تقدیرش
- لینک منبع
تاریخ: سه شنبه , 18 مهر 1402 (06:11)
- گزارش تخلف مطلب