تحلیلی بر تابلو نقاشی گرنیکا
بر اساس حکایتی مشهور، یک افسر آلمانی در جریان جنگ جهانی دوم از کارگاه "پیکاسو" در پاریس دیدن می کرد. وقتی نگاهش به تابلوی "گورنیکا"افتاد، از "آشوب" نوگرایانهای که در این نقاشی مشهود بود، یکّه خورد و از پیکاسو پرسید: "این کار شماست؟"
پیکاسو آرام جواب داد: "نه، کار شماست".!
تابلو نقاشی "گرنیکا"
از چپ به راست، مادری را نشان می دهد که بالای جسد بی جان دختر کودکش، زانو زده و سرش را به آسمان گرفته و دارد درد خودش را فریاد میزند.
کنار زن، کله ی یک گاو نر است که سمبل فاشیسم و دیکتاتوری ژنرال فرانکو است.
پایین تصویر، در سمت چپ، جسد یک سرباز مدافع دیده می شود که هنوز در دست راستش یک شمشیر شکسته گرفته.
در وسط تابلو، یک اسب است (سمبل پرولتاریا و زحمتکشان) که یک دست یک نیزه را از بالا با تنش فرو کرده.
سمت راست، اسب یک دختر جوان در حال فرار از سمت راست تابلو به طرف سمت چپ تابلو است.
در قسمت راست تصویر، یک زنی است که در میان شعلههای آتش در حال سوختن است و دستهایش را سوی آسمان دراز کرده است.
نقاشی "گرنیکا" که در کنار نقاشی "دوشیزگان آوینیون" که مهم ترین و مشهورترین نقاشی پابلو پیکاسو می باشد، تجاوز به یک ملت را نشان می دهد.
تابلوی گرنیکا در حال حاضر، در موزه ملکه سوفیا در مادرید نگهداری میشود و نقاشی بسیار عظیمی است.
غیبت رنگها در این نقاشی،باعث میشود حالتی مجازی از یک عکس سیاه و سفید از حادثهای واقعی به ذهن متبادر شود.
اهمیت نمادین این نقاشی در حمایت از صلح و نشان دادن چهره کریه جنگ و فاشیسم آن قدر بالاست که یک کپی فرشبافیشده از گرنیکا بر سردر ورودی سالن شورای امنیت سازمان ملل متحد نصب شده بود.
خیلیها معتقدند "گرنیکا" مهمترین اثر پیکاسو و به نوعی بیانیه سیاسی او است.
نمادهای مختلفی در این نقاشی دیده میشوند و تفسیرهای متفاوتی هم از آنها ارائه شده است؛ از مهمترین این نمادها میتوان به گاو و اسب اشاره کرد که در فرهنگ اسپانیایی اهمیت زیادی دارند. برخی میگویند گاو احتمالا نمادی از پیشروی سریع و خشونتبار فاشیسم در آن زمان و اسب هم، نمادی از مردم شهر گرنیکا بوده است.
هراس شدید از مرگ و نابودی هم از دیگر نکاتی است که در گرنیکا توجه بیننده را به خود جلب میکند.
"پابلو پیکاسو" در سال 1973 میلادی درگذشت و دو سال بعد، ژنرال فرانکو که سالها اسپانیا را به وحشت و نابودی کشانده بود، هم از دنیا رفت.
پیکاسو علاقهای نداشت که تابلوی گرنیکا در زمان زمامداری فرانکو در اسپانیا به نمایش در بیاید و در نهایت هم تنها پس از مرگ فرانکو بود که تابلوی گرنیکا در اسپانیا ماندگار شد.
این تابلو در سال 1981 میلادی و توسط دولت جمهوری اسپانیا به این کشور بازگشت. خیلی از مردم اسپانیا معتقدند که این تابلو منحصر به فرد نباید در موزه باشد؛ بلکه باید در ساختمان پارلمان اسپانیا باشد (یا شاید حتی در پارلمان اتحادیه اروپا در اِستِراسبورگ)، به عنوان یک سمبلی که نمایندگان مجلس دائم به آن بنگرند و مواظب باشند که دوباره فاشیسم چنگالهایش را بر قاره اروپا نیفکند.
البته یک نسخه از این تابلو نقاشی به صورت فرش دیواری بزرگ در دالان ورودی ساختمان سازمان ملل متّحد در نیویورک آویزان است.!
وقتی در 11 سپتامبر، پرواز شمارهی 93 شرکت هواپیمایی "یونایتد ایرلاینز" و سه هواپیمای دیگر در آسمان ربوده شد، نکتهی جالب توجه این بود که جان کلام مکالمات تلفنی مسافرانی که میدانستند اندکی بعد خواهند مرد، با نزدیکترین خویشاوندانشان این بود: "دوستت دارم".
"مارتین امیس"، بر این نکتهی پائولینیوار تأکید داشت که آنچه در نهایت اهمیت دارد، عشق است: "عشق، نامی انتزاعی و چیز مبهمی است و با این حال، عشق، یگانه بخشی از وجود ماست که با وارونه شدن جهان و سیاه شدن پرده، سفت و محکم سر جای خود باقی میماند".
اما اینجا یک بدگمانی باقی است: آیا این اعتراف نومیدانه به عشق، در عین حال نوعی ظاهرسازی نیست، از همان نوع دغلبازی که وقتی کسی به ناگاه با خطر روبهرو یا به مرگ نزدیک میشود، ناگهان به خدا رو میکند و دست به دعا برمیدارد ـ حرکتی فرصتطلبانه و ریاکارانه که زادهی ترس و نه اعتقاد راستین است.؟
نویسنده: اسلاوی ژیژک/ برگردان: علیرضا پاکنهاد/ نشر نی
- لینک منبع
تاریخ: چهارشنبه , 11 اردیبهشت 1398 (13:59)
- گزارش تخلف مطلب