فارسی هفتم درس هشتم سفرنامه اصفهان
لغات مهم درس:
از بر می کردم: حفظ می کردم
یک هو: یکدفعه
از کوره در رفت: عصبانی شد
عین خیالم نبود: اهمیت نمی دادم
هفت پادشاه را خواب می بیند: در خواب عمیق است
نرم نرمک: یواش یپاش، کم کم
بار و بندیل: اسباب سفر
ناشتایی: صبحانه
عازم: کسی که در حال رفتن به جایی است و تصمیم به رفتن گرفته
یک دم: یک لحظه
تک و دو: فعالیت، برو و بیا
شهر را پر کردم: به همه گفتم
شوفر: راننده
معنی دو بیت: به دریا نگاه می کنم تو را می بینم، به صحرا نگاه می کنم تو را می بینم
به کوه و دشت و هر جایی نگاه می کنم نشانه ای از قد و قامت بلند تو را می بینم.
کله می کشید: سرک می کشید، نگاه می کرد
کاغذ می نویسی: نامه می نویسی
زد تو ذوقم: ناامیدم کرد
بیتوته کردیم: ماندیم
دم دمای: نزدیک
بنا کرد: شروع کرد
قراضه: کهنه
غلات: گندم و جو
عظیم: بزرگ
مناره: گلدسته
خوش نقش و نگار: زیبا
علاف: بیکار
عیال: همسر
سر به فلک کشیده: بسیار بلند
کیف کرد: لذت برد
تصدیق کردن: تایید کردن
- ادامه مطلب
تاریخ: جمعه , 05 آبان 1402 (11:10)
- گزارش تخلف مطلب