امروز شنبه 03 آذر 1403 http://aghaghia.cloob24.com
0

یک روز یک غلام گوسفندان اربابش را برای چریدن به صحرا برد و گوسفندان در دست مشغول چرا بودند که یک مسافر از راه رسید و با دیدن گوسفندان فراوان طمع کرد و به نزد چوپان رفت و گفت : از این گوسفندان یکی را به من بده . چوپان گفت  : هرگز نمی توانم این کار را کنم  . مسافر گفت :  پس یکی را به من بفروش . چوپان گفت : گوسفندان از من نیست . مسافر گفت : به صاحبش بگو که گرگ یکی از گوسفندان را برده  است . چوپان گفت : به خدا چه بگویم ؟!

تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه