امروز یکشنبه 09 اردیبهشت 1403 http://aghaghia.cloob24.com
0

ادبیات پایه نهم

درس اول ستایش  و زیبایی آفرینش

بیت  صفحه اول

ملکا ذکرتو گویم که تو پاکی و خدایی                      نروم جز به همان ره که توام راه نمایی

شعر از سنایی غزنوی

آرایه های ادبی درس اول

الف )  تشبیه  : هر گاه نویسنده یا شاعر بخواهد شی ء ای را به شی ء دیگر مانند کند از آرایه تشبیه استفاده کرده که  مشبه و مشبه به  در جمله  قرار دارند  که  اگر یکی از اینها در جمله  نباشد  صنعت ادبی  استعاره که در متوسطه ی   دوم  با  آن آشنا می شوید .

تشبیه :  مانند کردن چیزی به چیز دیگر 

تشبیه 4 رکن دارد : 

ا- مشبه = چیزی که آن را به چیز دیگر تشبیه  می کنیم .  

 2-  مشبه به = آنچه مشبه به آن مانند شده است.

3- وجه شبه = ویژگی مشترک بین مشبه و مشبه به               

 4- ادات تشبیه  = مانند ، مثل  ، همچون ،  چون ،  چو  ،  و...

مثال : ( کوه غم )که در قبال غم سنگین و زیادی میگوید یعنی غم من از نظر بزرگی و سختی مانند کوه است . کوه ملموس است و دیدنی است ولی غم غیر ملموس است و میخواهیم  چیزی که دیدنی نیست و غیر مادی است را  به چیزی مادی می باشد و قابل مشاهده   شباهت بدهیم که عظمت آن  را دریابد.

( دریای عشق ) که عشق به دریا تشبیه شده است و از نظر وسعت و پهنا  عشق به دریا مانند شده است .

 ادات تشبیه می توانند باشند و یا  نباشند و وجه شبه در عبارت شاید نیاید ولی ما می توانیم از نوشته دریابیم .

علی از نظر رشادت همچون شیر است .  که تمام ارکان در جمله آمده است . (علی) مشبه  و (شیر) مشبه به  و (همچون)  ادات تشبیه  و (از نظر رشادت )   وجه شبه است .

اگر در عبارت (چو)   و یا (  چون)باشد به دو معنا یم باشد یا  (مثل و مانند ) معنی دارد یا معنی (وقتی یا زمانی که) را دارد ، و اگر معنی ( مثل و مانند ) باشد  آرایه تشبیه  در آن شعر یا عبارت بکار رفته است .

تا کی آخر  چو بنفشه  سر غفلت  در پیش /  حیف باشد که تو در خوابی و نرگس  بیدار

معنای عامیانه : تا کی میخوای مثل بنفشه سرت را پایین بگیری حیف نیست که گل  نرگس با چشمای بازش همیشه بیدار است و تو خوابی .( چو به معنی مثل است و  وجه شبه  هر دو سرشان پایین است )

عقل حیران شود ازخوشه ی زرین عنب /  فهم عاجز شود از حقه ی  یاقوت انار

(عنب)   انگور  و زرین  که(  زر) یعنی طلا ( ین) که اضافه شده به معنی شباهت داشتن است که انگور به خوشه ی مثل طلا تشبیه شده است . پسوند شباهت است . انگور مثل  زر  که وجه شبه  در ذهن ماست  و میگوییم که از چه نظر شبیه طلا است از نظر زردی  رنگش .

(حقه  ) جعبه یا کیسه ایی از اشیای گرانقیمت  /  انار تشبیه شده به جعبه جواهرات / از نظر شکل ظاهری   دانه های قرمز رنگ  انار به سنگ با ارزش یاقوت  تشبیه  شده  است / ادات تشبیه هم ندارد . یک تشبیه بلیغ است .

ب )  ارایه دیگر ( تشخیص )یا (جان بخشی ) به اشیاء بی جان که زمانی که استعار را یاد میگیرند این راباید بدانند .

هر گاه در نوشته شی بی جانی ، جان دار در نظر گرفته شود و متعلقات و حالات انسانی به آن نسبت داده شود و شخصیت دادن به چیزهای بی شخصیت مانند ( گریستن ابر ) که (گریه )مشخصه ی انسانی است  و اگر نسبت به زمین و زمان و آسمان بدهیم این تشخیص است .

مانند ( دست روزگار ) که به روزگار شخصیت بخشیدیم .  ( دامن  صحرا )  

( دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار ) دل که اقرار نمی کند / مخاطب قرار دادن دل که ارایه تشخیص ایجاد کرده است .

( کوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند )  تصور ذکر گفتن این بی جانها ارایه تشخیص بکار بردیم .

( خبرت هست که مرغان سحر می گویند )  مرغان را قوه ی صحبت کردن دادیم .

پ) آرایه مراعات النظیر : اگر اسامی را پشت هم ردیف کنیم که از نظری به  هم ربط  داشتند ،  می گویند  صنعت  مراعات النظیر  بکار رفته است .

وارد شعر کتاب می شویم :

به نام خداوند جان و خرد

تاریخ ادبیات : در مورد فردوسی در قسمت تاریخ ادبیات باید در قسمت اعلام دقت کنید و حفظ نمایید .سی سال برای سرودن شاهنامه کار کردو در دوران غزنویان کمکی به ایشان نشد و خودش مخارج آن را داد .

به نام خداوند جان و خرد    کزین برتر اندیشه بر نگزرد

معنی بیت : به نام خدایی که برتر از او از اندیشه آدمی عبور نخواهد کرد

خداوند  نام  و خداوند  جای                 خداوند روزی دَه  رهنمای

چند صفت از خداوند را مطرح کرده است ( نام ، جای ، روزی ده ، رهنمای )

(خداوند نام)  که از صفت  آبرو و آوازه ی  انسان را مطرح می کند .

( خداوند جای)  منظور جایگاه ومقام های دنیایی انسان است .

(روزی ده)  صفت رازق بودن خداوند است .

(رهنما ) صفت هادی و هدایتگر خدا را نشان می دهد .

معنی  بیت : خداوند آبرو و مقام به انسانها عنایت کرد و انسان هارا راهنمایی می کند و روزی دهنده است .

خداوند کیوان و گردان سپهر               فروزنده ماه و ناهید و مهر

(کیوان) یکی ازستارگان است  و در اینجا  آرایه مراعات النظیر بکار رفته است بین ( کیوان و سپهر و ماه  وناهید و مهر )  

گردان سپهر ( ترکیب وصفی مغلوب ا ست یعنی سپهر آسمان گردان یعنی گردننده   )

یعنی خداوند کیوان ، که در قدیم معتقد بودند همه چیز دور دنیا می چرخد که این اصطلاح برای قدیم ها بوده است .

( فروزنده) یعنی روشن کننده    ، (  ماه و ناهید و مهر)   از ستارگان اسمان است که نور دارند واین نور را از خورشید گرفتند و خداوند برای آنها روشن کرده است

معنی بیت : خداوند صاحب ستارگان و آسمان گردنده  و خداونی که سیارات  ماه  وناهید و مهر را روشن می نماید .

به بینندگان آفریننده را          نبینی  مرنجان  دو   بیننده را

( بیننده  ) کسی که دارد می بیند وصفت فاعلی است ولی در این شعر یعنی ( چشم  )

( مرنجان )  آزار نده                     ( بیننده )  دو تا چشم خود را

معنی بیت :  با این دو تا چشم خدا را نمیتونی ببینی پس دو چشم  خودت را اذیت نکن

نیابد بدو نیز   اندیشه راه     که او  برتر از نام و  از جایگاه

همانطور که سعدی می گوید ( عاکفان کعبه ی جلالش به تحیر منصوب  که  ( ما عرفناک حق معرفتک  ) یعنی اگر  آن طور که بتوان خدا را شناخت کسی نمی تواند او را بشناسد  (  بنده همان به که زتقصیر خویش / عذر به درگاه خدا آورد  / ور نه سزاوار خداوندیش/ کس نتواند که به جای آورد . )

معنی  بیت :  اندیشه انسان به خداوند راه نداردو قادر به شناخت ذات خداوند نیست که او از نام و  جایگاه  فراتر است

ستودن  نداند کس  او را  چو هست      میان بندگی  را بباید   ،  ببست

(ستودن) ستایش کردن   /  ( میان بستن  ) کنایه از آماده شدن و تلاش کردن

معنی بیت :  برای بندگی و عبودیت خداباید تلاش کرد  وگرنه کسی نمیتواند آنطور که خدا شایسته است او را ستایش کند.

 ( و رنه سزاروار خداوندیش کس نتواند که به جا آورد )

توانا بود هر که دانا بود                ز دانش دل پیر برنا بود

 ( برنا)  یعنی جوان    و کلمه (دانش )  که برای آن ارزش و اعتبار در نظر گرفته شده است .

معنی بیت : هر که دانا  باشد توانا هم هست  و بوسیله ی دانش و علم  دل پیر انسان جوان می شود و ارزش و اعتبار پیدا میکند.

قصیده  ای از سعدی

تاریخ ادبیات :  شیخ مشرف الدین مصلح بن عبدالله شیرازی  ، از شاعران قرن هفتم  و کلیات ایشان شامل گلستان و بوستان و مهم ترین آنها غزلیات و قصاید  اوست  و سعدی در هر قالبی شعر گفته است و مهمترین آثارش بوستان که در ده باب و یا فصل  نوشته شده است و به نظم  است و محتوای آن  اخلاقی است و وزن  بوستان  مثنوی و بر وزن شاهنامه فردوسی است  ( یعنی بحر متقارب  بر  وزن  فعولن  فعولن فعولن فعول  )سروده شده است .

(گلستان) نثری  آمیخته به شعر که به آن نثر مسجع می گویند و   (نثر مسجع  ) دارای قافیه و  ردیف  و شعر گونه است که  مناجات خواجه عبدالله انصاری هم مسجع نوشته شده ا ست .

قالب این شعر  قصیده است که  چون قصاید طولانی است گزیده ایی از آن را  اینجا آورده اند .

بامدادی که تفاوت نکند  لیل و نهار       خوش بود  دامن صحرا  و تماشای بهار

دو بار در سال طول  روز و شب  دقیقا یکسان است ، اول فروردین و اول مهر که به این دو روز(  اعتدالین) گفته می شود یعنی اعتدال بهاری و اعتدال پاییزی  نام دارد .

(بامداد)  صبح  /  ( لیل )  شب  / ( نهار )  روز /  ( خوش بود ) لذت بخش است 

دانش ادبی : آرایه تضاد  ( بین  لیل و نهار ) / آرایه تشخیص  ( دامن صحرا )  

معنی بیت  : بامدادی که شب و روز با هم فرقی ندارد و ایام از سال که ماه اول بهار منظورش است  به دامن صحرا رفتن  و تماشای بهار لذت بخش است.( ترغیب میکند مخاطب خود را به دیدن طبیعت) 

آفرینش  همه تنبیه  خداوند دل است     دل ندارد که  ندارد   به خداوند  اقرار

(تنبیه ) متنبه شدن ،  آگاه شدن 

دانش ادبی : آرایه تکرار   (  ندارد ) نداشتن  ( ندارد )  معنی مجازی دارد که یعنی اقرار نداشتن است  / صنعت واج آرایی  حرف ( د)  /  صنعت جناس  بین  ( که  و به )  /  صنعت مجاز  که  ( دل ) را  آورده ولی مجازا  احساس و عاطفه  مد نظر است .

نکته دستوری :  آفرینش  ( آفرین   +   ِ ش )  کلمه  مشتق است  /  ( که )  در مصرع دوم  به معنی کسی که   و ضمیر مبهم است/ ( همه  ) بدل است .

 معنی بیت :  جهان آفرینش  انسان را آگاه میکند نسبت به وجود خدا ولی بعضی از انسان ها دلشان اعتراف به وجود خدا ندارد .

(انسان صاحب دل وقتی به صنع باریتعالی نگاه می کند به منزله ی آگاهی گرفتن و اقرار کردن اوست و اگر باز هم اقرار نکرد مشخص است که او دل ندارد.)

این همه نقش عچب  بر در ودیوار  وجود     هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار

( عجب )در معنای عجیب است  / ( نقش بود بر دیوار   ) تعبیری از صورت بی جان بودن که در غزلیات سعدی بکار رفته این تصویر  است یعنی انسان هایی که درک و فهم ندارند بکار می برد .

دانش ادبی :  صنعت تشبیه ( دیوار وجود )    ( وجود آفرینش به بنا تشبیه شده ) وجود و آفرینش به یک بنایی تشبیه شده که در و دیوار دارد و اصطلاحا   اضافه استعاری گفته شده است/ صنعت مراعات نظیر  در کلمات  ( در و دیوار )  / صنعت  جناس  ( بر و در )

معنی بیت :  وجود مانند بنایی است که درو دیوار دارد که اگر کسی تامل نکند این همه نقش زیبا بر دیوار هستی چطور بوجود آمده مثل یک صورت بی جان است .

توضیح  بیت : در ساختمان های تاریخی یا ساختمان های مجلل که بعنوان اثر تاریخی است  بر دیوارها نقش و نگار است  مثل صورت انسانها و نقش های اسلیمی همان گل بوته ها  و دیگر نقش ها می باشد . بر دیوار نقاشی هایی صورت میگیرد و انسانی که از ا ین جلوه های خداوند چیزی درک نمیکند مانند آن نقش ها است . فقط ظاهر انسانی دارد .در جهان هستی این همه آثار شگفت انگیز وجود دارد هر که در ا ینها اندیشه نکند ( فکرت نکند )  مانند این است که نقش بی جانی است که بر او نمرده  به قول حافظ   باید   نماز کنید .

کوه و دریا  و درختان  همه در تسبیج اند       نه همه مستمعی  فهم کنند این  اسرار

(تسبیح کردن ) ذکر خدا گفتن  / (مستمع )  شنونده از سمع  می آیداسم فاعل/  ( اسرار)  جمع  راز ،  سر است  

دانش ادبی : صنعت  مراعات النظیر   بین کلمات  ( کوه و دریا و درختان)   که آرایه تناسب می سازند که سه کلمه از یک شبکه ی معنایی  امده ا ست  که آرایه ی  مراعات النظیر را ساخته اند ./  صنعت  تشخیص  (  کوه و دریا و درختان در حال تسبیح گفتن هستند ) /  صنعت  تلمیح  که به آیه  44 سوره  اسراء  اشاره دارد (  ان من شی الا یسبح  بحمده  و لکن  لا تفقهون  تسبیحهم  انه کان حلیما  غفورا )

معنی بیت : کوه و دریا و  درختان  همه  تسبیح خدا را می کنند و این اسرار را همه نمی شنوند  و این اسرار را صاحب دل می شنود و این اسرار به ( یسبح لله  مافی السموات و الارض)  آنچه درآسمان و در زمین است تسبیح خدا میگویند .

خبرت هست  که مرغان  سحر می گویند     آخر ای خفته سر از خواب  جهالت  بردارد ؟

( جهالت ) نادانی  / ( خبرت هست )  آیا می دانی ؟ /

دانش ادبی :  صنعت تشبیه  ( خواب جهالت )   /  صنعت تشخیص ( مرغان سحر می گویند ) /استفهام انکاری  ( آیا خبری داری ؟ )  که وقتی سوالی می پرسیم  که هدف گرفتن  جواب نیست  بلکه تاکید است ، مثلا مگه نگفته بودم ؟  درس بخونید  یعنی حتما گفته بودم .خبرت هست  یعنی حتما مرغان سحر میگویند  که ای خوابیده  سر از خواب نادانی بردارد /( خواب به جهالت) اضافه شده و اضافه تشبیهی  / یعنی جهالت مشبهه و  خواب مشبهه به  و به خواب تشبیه شده است./ صنعت مراعات النظیر  در ( خواب ،  سحر  ،  خفته )  / صنعت  کنایه  در ( سر از خواب برداشتن  )  کنایه از آگاهی و بیداری

نکته دستوری :  ( ت )  در کلمه  ( خبرت )  نهاد است ( خبر برای تو هست  ) که در ا ینجا  ( تو )  مسند است /  کلمه  ( خفته ) صفت  جانشین  اسم است یعنی ای انسان خفته .

معنی بیت :   کسی که این اسرار را درک نمی کند گویی در یک خواب جهالت قرار گرفته و این را مرغان می گویند که از خواب غفلت برخیزید .

تا کی آخر  چو بنفشه  سر غفلت در پیش ؟      حیف  باشد که تو در خوابی و  نرگس   ، بیدار

دانش ادبی : آرایه  تشبیه  ( چو بنفشه)   مثل بنفشه  که (چو ) از ادات تشبیه است   / صنعت تشخیص  ( گل بنفشه) مانند  انسانی که سر خود را پایین انداخته است ( گل  نرگس )  که نگاه می کند /  بنفشه  نماد غفلت  سرافکندگی  و  نرگس نماد بینایی و آگاهی است / صنعت کنایه   ( سر غفلت در پیش گرفتن  )

دانش زبانی : (حیف باشد)  یک جمله  (که تو در خواب هستی ) جمله دوم  ( نرگس بیدار  )  جمله سوم که  فعل  این جمله سوم حذف شده است و این مصرع سه جمله دارد./ ( حیف )  نقش مسندی دارد /  ( ی ) در کلمه ( خوابی ) به معنی  ( هستی )  فعل اسنادی است .

معنی بیت :  سعدی میگوید ای انسان غافل تا کی میخواهی  مانند بنفشه از روی بی خبری و خجالت ،  سر در پایین بگیری و غافل باشی مثل کبک ، تو که اشرف مخلوقات هستی درخواب غفلت هستی و همه در حال تسبیح خداوند هستند .

توضیح  مصرع دوم :  نرگس به دلیل شکل ظاهری  چند پر و گردی سیاه رنگی در وسط اوست از قدیم نماد  چشم بوده است  و از قدیم چشم بیدار بکار رفته است و این ا صطلاح بیدار بودن  اشاره می کند که تسبیح خداوند را می کند در مقابل کسی که تسبیح خداوند نمی کند .

 

که تواند که دهد میوه  الوان  از چوب ؟        یا که داند که بر آرد  گل صد برگ ازخار ؟

دانش ادبی :  هر دو مصرع از شیوه بیان(  استفهام انکاری ) استفاده کرده است  به جهت  تاکید  که فقط خداوند متعال می تواند.

صنعت مجاز  که  ( چوب ) آورده ولی منظورش درخت است /  صنعت تضاد  ( گل و خار )

نکته ی دستوری :  صد برگ  ( صفت مرکب )  است

معنی بیت :  چه کسی می تواند میوه های رنگارنگ در فصل بهار از یک چوب خشک بوجود بیاورد  ؟  هیچ کس نمی تواند  و   چه کسی می تواند که گل صد برگ از یک خار خشک بوجود بیاورد  و ( داند به معنی توانستن است )  در جواب این است که هیچ کس نمی تواند .( چه کسی می تواند از زمین و خار  گل های زیبا و رنگارنگ  برویاند   )

 

عقل  حیران  شود از خوشه ی زرین  عنب       فهم ،  عاجز  شود از حقه  یاقوت  انار

(حیران )  سرگشته    / ( خوشه ی عنب)    انگور   / ( زرین  ) مثل طلا    / (   عاجز)  از عجز می آید یعنی ناتوانی    

دانش ا دبی : صنعت تشبیه  که در هر دو مصرع اضافه تشبیهی است  ( خوشه ی زرین عنب )  انگور به یک خوشه ی زرین وطلایی تشبیه شده است . انار تشبیه می شود به یک  جعبه کوچکی ( حقه : جعبه های کوچکی که در آن یاقوت و جواهرات نگه می داشتند ) که پر از جواهر است./ صنعت  تشخیص   ( حیران شدن عقل )  (  عاجز بودن فهم ) / صنعت مراعات النظیر  ( عنب ) ( انار )

 معنی بیت  :  عقل سرگشته می شود از خوشه های انگور که مانند طلا  زرد رنگ است  و فهم هم در مانده و ناتوان می شود از درک اناری که شبیه یک کیسه ی یاقوت می ماند .

 

پاک  و بی عیب خدایی که به تقدیر عزیز       ماه و خورشید  مسخر  کند و  لیل و نهار

( تقدیر) حکم و فرمان  ، سرنوشت  /  (  عزیز) ارجمند و گرامی  ( یکی از اسامی خداوند است)/ ( مسخر )  رام  کردن

دانش ادبی :  ترکیب وصفی مغلوب   ( پاک و بی عیب خداوند)  یعنی خدای پاک و بی عیب  /  آرایه   تضاد  بین  لیل و نهار   / (ماه و خورشید مسخر کند)  یک جمله   (لیل و نهار )  که با  واو به جمله قبل  ربط داده شده است و  مسخر کند فعل  برای کلمات بعدی هم هست  . مسخر لیل کند و مسخر نهار کند  که جمعا  سه جمله می شود  مصرع دوم .  / صنعت مراعات النظیر بین  ( ماه و خورشید )  / بیت تلمیح به آیات قرآن دارد .

 معنی بیت :   خدایی  که این شگفتگی ها را بوجود آورده است یک خدای پاک و بی عیبی است که با توجه به آن سرنوشت ارجمند تغییر ناپذیر که خلق کرده ماه و خورشیدرا مسخر کرده است و ماه و خورشید  که سبب  رفت وآمد  شب و روز است  را برای ما رام کرده و در اختیار ما قرار داده است  ماه و خورشید به اراده خداوند نور افشانی می کند .

  

تا قیامت  سخن اندر کرم و رحمت  او                   همه گویند  و یکی  گفته نباید  ز هزار

( اندر )  در  / ( کرم ) بخشش

نکته دستوری :  ( تا ) حرف اضافه  و قیامت متمم / ( همه )  نقش نهادی دارد .

بهترین سوالات از حوزه ادبی تعلیمی است  ،  این بیت به دلیل قرابت معنایی ارزش زیادی دارد . کلید واژه نعمت های خدا قابل شمارش نیست .

معنی بیت  :  تا قیامت اگر از خدا و از کرمش همه صحبت کنند  یک هزارم آنچه شایسته خداوند است گفته نشده است

 

نعمتت  بار خدا ،  ز عدد  بیرون است       شکر  انعام تو هرگز  نکند   شکر گزار

گاهی با تغییر یک واژه  در یک کلمه معنی آن کاملا تغییر می کند  . ( اِنعام)  (اَنعام )/ ( مُرد )  ( مَرد )  / ( گِل ) ( گُل ) که در این بیت   ( اِنعام)  نعمت دادن مفرد است و مصدری است (اَنعام ) چهارپایان و جمع است.

دانش ادبی :  صنعت مراعات النظیر  بین ( نعمت  ،  شکر ، انعام ، شکر گزار )   /  صنعت کنایه  ( از عدد بیرون بودند )  کنایه از بیشمار بودن /

نکته دستوری :  ( ت )  در نعمت به عنوان مضاف الیه است  /  ( هرگز )  قید منفی است .

معنی بیت : خداوندا نعمت تو قابل شمارش نیست و  شمارش پذیر نیست نعمت های تو، کسی نمی تواند نعمت های تو را آنطور که هست شکر گزاری کند .( هیچ بنده ایی نمی تواند آنطور که شایسته  است  تو راستایش کند )

سعدیا    راست  روان گوی سعادت   بردند                      راستی  کن که به منزل  نرسد  ، کج رفتا

دانش ادبی :  این بیت  ( تخلص )  است برای سعدی که بیت آخرش است  / منزل ( به معنی مقصد ) /   ( گوی  = مطلق به هر چیز گرد که قدیم چوب چوگان بوده است )/( گوی سعادت بردند : کنایه است به این معنا که به سعادت  رسیدند  ) / (ای سعدی )  منادا است   و شبه جمله است  و به عنوان یک جمله است  /  ( گوی سعادت )  اضافه تشبیهی است که سعادت مشبه و  گوی مشبه به  است / گوی سعادت را بردن  کنایه است  از خوشبخت شدن و به توفیق رسیدن /گوی  مربوط به بازی چوگان است /

صنعت  جناس  بین ( که و به )   / صنعت کنایه  در ( گوی بردند )  کنایه از دست یافتن و سبقت گرفتن /

نکته دستوری : (  سعدی ) منادا   ،  ( الف )  حرف ندا  /  کج رفتار  کلمه  مشتق می باشد / بیت تشکیل شده از چهار جمله که عبارتند از :  جمله اول ( سعدیا ) جمله دوم (    راست روان گوی سعادت بردند) جمله سوم  ( راستی کن )  جمله چهارم ( کج رفتار به منزل نرسد )

معنی بیت : ای سعدی کسانی که راه راست راپیشه کردند  به منزل و مقصود می رسند    به هدف خود رسیدند   راست روان  کسانی که راه راست رفتند راه راست را پیش بگیر که بار کج به مقصد نمی رسد  ( بار کچ به منزل نمی رسد این یک  ضرب المثل است که به این مصرع اخر ارتباط دارد.)

حکایت    سفر

حکایتی از کتاب  (اسرار التوحید ) نوشته (محمد منور)  و نام کامل کتاب عبارت است از :  اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابوسعید ابوالخیر که در  قرن پنجم هجری محمد بن منور نوشته است از نوادگان شیخ است  که سالها بعد از فوت ابوسعید    حالات وسلوک زندگی او  را مکتوب می کند و تمام نوشته ها هم به شکل حکایت  می باشد  که  دراین کتاب به یادگار گذاشته است .

( آسیاب ) محلی که گندم  و جو  و سایر غلات را  آرد می کردند  ( افسار )  دهنه برای نگهداری اسب  ( درنگ )  تامل  و صبر کرد   ، یک دقیقه مکث کرد . ( معرفت این است که من در این هستم )  معرفت  ( شناخت و آگاهی )  (درنگ کردن  ) مکث و توقق کردن   و  اندیشیدن   ، در اینجا هر دو معنی بکار رفته

 

فقط دور خودم میگردم و دایره افراد خودی دور خودم را ارج  می هم  هر چه غیر از او است در این دایره راه نمی دهم

نشان دهنده جمود و ایستایی و عدم میل به تکامل و پیشرفت است و می گوید این آسیاب که چشم خود را بسته و دور خود می گردد و مانند مردی است که میگوید که هر چه من می گویم درست است  و هیچ کس اجازه ورود به این دایره را ندارد که هیچ پیشرفتی ندارد .

معنی کلی متن :  پیر ما  به  آسیابی رسید و مدتی ایستاد  و توقف کرد و در آن حرکت  آسیاب دقت و  اندیشه می کرد و یک معنی اخلاقی را از آن دریافت کرد  که این آسیاب در خود حرکت می کند و  سفر می کند و جستجو میکند که عیوب خود را پیدا کند .

و از زیباترین نثر های مسجع است که بزرگان ادبی  آن را مطرح می کنند .

تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه