معنی درس دریا قلی کتاب فارسی ششم
معنی واژگان
فدا کردن: جان خود را از دست دادن
جان فشانی: فداکاری – ایثار
جوامع بشری: جامعه انسانی
ارج می نهد: ارزش و احترام می گذارد
دلاور: شجاع – دلیر
مرز: ناحیه – حد و حدود
دلیرانه: شجاعانه – با شجاعت
برآمد: بالا رفت
چلّه: تسمه ای که به کمان می بندد و تیر را به وسیله آن پرتاب می کنند.
بیگانگان: اجانب – غریبه ها
نام آوران: افراد مشهور – نامداران
بیشمار: زیاد
پاسداری: نگهبانی
پرورانده: پرورش داده
جنگ تحمیلی: جنگ هشت ساله ای که با تجاوز نیروی های صدام به ایران آغاز شد و به ایران تحمیل شد.
همّت: اراده
ارواق فروشی: مکانی که در آن پاره های اتومبیل یا وسایل دیگر فروخته می شود.
فرسوده: کهنه شده – پوسیده شده
کوی: محلّه – کوچه - برزن
حاشیه: اطراف
بعثی: نیروهای ارتش عراق در زمان صدام
محاصره: در حصار گرفته شده – دور شخصی یا چیزی را گرفتن
همّت: قصد و اراده
درنگ: صبر – توقف - مکث
وسعت: گشاده – فراخی
تلفظ: بیان کردن
الکن: کسی که لکنت زیان دارد و به درستی نمی تواند تلفظ کند – کسی که در هنگام سخن گفتن زبانش می گیرد.
تلفات: کشته ها
- لینک منبع
تاریخ: سه شنبه , 20 مهر 1400 (18:09)
- گزارش تخلف مطلب