پاسخ پرسش شما تشخیص گروه اسمی
پاسخ پرسش شما : تشخیص گروه اسمی
نویسنده: فاطمه
چهارشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت: ۱۴:۰
سلام . من در پیدا کردن گروه اسمی مشکل دارم و نمی دونم که چطوری باید پیدا کنم
و همچنین در پیدا کردن بن و نوع آن
وب سایت ایمیل
دانش زبانی : ساختمان گروه اسمی
شما در سالهای گذشته علاوه بر فعل ، دربارهی نقش نهاد ، مفعول ، متمم و مسند هم خوندید .
برای تشخیص گروههای اسمی :
یک - ابتدا باید جملهها رو جدا کنی ؛
دو - جمله رو درست بخونی ؛
سه - فعل رو مشخص کنی ؛
چهار – نهاد ، مفعول ، متمم ، مسند و قید رو تعیین کنی .
پنج - وابستهی پیشین و پسین نقشهای بند چهار رو مشخص کنی .
در مورد وابستههای پسین ، تا جایی که کسرهی اضافه ادامه داره ، اون نقش هم ادامه پیدا میکنه .
یک نکته :
نقشها رو در جمله ، یا با پرسش مشخص میکنیم ، و یا با یک نشانه تشخیص میدیم .
یک - بعضی از نقشها رو در جمله ، با پرسش مشخص میکنیم .
این نقشها نهاد ، مفعول و مسند هستند :
الف - نهاد ، با پرسشِ :
« چه کسی ؟ » یا « چه کسانی ؟ » + فعل
« چه چیزی ؟ » یا « چه چیزهایی ؟ » + فعل
در جمله مشخص میشه .
تخت او کنار پنجرهی اتاق بود .
چه چیزی کنار پنجره بود ؟ تخت او .
پس ، « تخت او » ، نهاد هست .
این دو پنجره رو به یک بوستان بودند .
چه چیزهایی رو به بوستان بودند ؟ این دو پنجره .
پس ، « این دو پنجره » ، نهاد هست .
میهن ما در دوران دفاع مقدس ، لحظههای تلخ و شیرین بسیاری را به چشم دیده است .
چه کسی دیده است ؟ میهن ما
پس ، « میهن ما » ، نهاد هست .
میهن ما : گروه نهادی
در دوران دفاع مقدس : گروه متممی
لحظههای تلخ و شیرین بسیاری را : گروه مفعولی
به چشم : گروه متممی
دیده است : فعل خاص
فرماندهان گروهانها و گردانها به دیدن آقا مهدی رفتند .
چه کسانی دیدند ؟ فرماندهان گروهانها و گردانها
پس ، « فرماندهان گروهانها و گردانها » ، نهاد هست .
فرماندهان گروهانها : گروه نهادی
و : حرف عطف
گردانها : معطوف
به دیدن آقا مهدی : گروه متممی
رفتند : فعل خاص
ب - مفعول ، با پرسشِ :
« چه چیزی را ؟ » یا « چه چیزهایی را ؟ » + فعل
« چه کسی را ؟ » یا « چه کسانی را ؟ » + فعل
در جمله مشخص میشه .
مرد ، منظرهی دلانگیزی را برای او توصیف میکرد .
چه چیزی را توصیف میکرد ؟ منظرهی دلانگیزی را
پس ، منظرهی دلانگیز ، مفعول هست .
مرد : گروه نهادی
منظرهی دلانگیزی را : گروه مفعولی
برای او : گروه متممی
توصیف : گروه مسندی
میکرد : فعل خاص
علم و دستاوردهای جدید علمی ، پیوسته چهرهی جهان و چگونگی زیست انسان را دگرگون میسازد .
چه چیزهایی را دگرگون میسازد ؟ چهرهی جهان و چگونگی زیست انسان را
پس ، چهرهی جهان و چگونگی زیست انسان را ، مفعول هست .
علم : گروه نهادی
و : حرف عطف
دستاوردهای جدید علمی : معطوف
پیوسته : قید
چهرهی جهان : گروه مفعولی
و : حرف عطف
چگونگی زیست انسان را : معطوف
دگرگون : گروه مسندی
میسازد : فعل
گفت : او را طلب کنید .
چه کسی را طلب کنید ؟ او را
پس ، او ، مفعول هست .
ج 1 - گفت :
ج 2 - او را طلب کنید .
گفت : فعل
" گفت " فعل گذرا به مفعول هست ؛ پس به مفعول نیاز داره ؛
چه چیزی را گفت ؟ او را طلب کنید .
پس کل جملهی " او را طلب کنید " مفعول هست برای فعل " گفت " .
او را طلب کنید .
او را : گروه مفعولی
طلب کنید : فعل
تویی شیخ بغداد که مردم را ارشاد میکنی ؟
چه کسانی را ارشاد میکنی ؟ مردم را
پس ، مردم ، مفعول هست .
ج 1 - تویی شیخ بغداد
که : حرف ربط
ج 2 - مردم را ارشاد میکنی ؟
تویی شیخ بغداد
تو : گروه نهادی
شیخ بغداد : گروه مسندی
ی در تویی : باقیماندهی فعل اسنادی " هستی "
مردم را ارشاد میکنی
مردم را : گروه مفعولی
ارشاد : گروه مسندی
میکنی : فعل
پ - مسند ، با پرسشِ :
« چگونه ؟ » و یا « چطور ؟ » + فعل
مشخص میشه .
این سفر برای عدهای پرفراز و نشیب است .
چگونه است ؟ پرفراز و نشیب
پس ، پرفراز و نشیب ، مسند هست .
این سفر : گروه نهادی
برای عدهای : گروه متممی
پرفراز و نشیب : گروه مسندی
است : فعل اسنادی
برای بیشهی فرهنگ و ادب و اندیشه ، شیر شیران هستی .
چگونه هستی ؟ شیر شیران
پس ، شیر شیران ، مسند هست .
تو : نهاد ( که حذف شده )
برای بیشهی فرهنگ و ادب و اندیشه : گروه متممی
شیر شیران : گروه مسندی
هستی : فعل اسنادی
دو - بعضی از نقشها رو در جمله ، با یک نشانه تشخیص میدیم .
مثل متمم که حرف اضافه ، نشانهی اون هست .
و منادا که حرف ندا نشانهی اون هست .
متمم ، گروه اسمی هست که بعد از حرف اضافه میاد .
جوانه تلاش میکرد سرش را از دل خاک تیره بیرون بیاورد .
از : حرف اضافه است و نشانهی وجود نقش متممی در جمله .
دل خاک تیره : بعد از حرف اضافه آمده است ؛ پس گروه متممی است .
ج 1 - جوانه تلاش میکرد
ج 2 - سرش را از دل خاک تیره بیرون بیاورد .
جوانه تلاش میکرد
جوانه : گروه نهادی
تلاش : مفعول
میکرد : فعل
سرش را از دل خاک تیره بیرون بیاورد .
سرش را : گروه مفعولی
از دل خاک تیره : گروه متممی
بیرون بیاورد : فعل
جوانه نگاهی به سنگ کرد .
به : حرف اضافه است و نشانهی وجود نقش متممی در جمله .
سنگ : بعد از حرف اضافه آمده است ؛ پس گروه متممی است .
جوانه : گروه نهادی
نگاهی : گروه مفعولی
به سنگ : گروه متممی
کرد : فعل
بالهای ظریف سنجاقک ، در روشنایی روز میدرخشید .
در : حرف اضافه است و نشانهی وجود نقش متممی در جمله .
روشنایی روز : بعد از حرف اضافه آمده است ؛ پس گروه متممی است .
بالهای ظریف سنجاقک : گروه نهادی
در روشنایی روز : گروه متممی
میدرخشید : فعل
سنگ با بیصبری در انتظارِ بازگشتِ سنجاقک بود .
با : حرف اضافه است و نشانهی وجود نقش متممی در جمله .
بیصبری : بعد از حرف اضافه آمده است ؛ پس گروه متممی است .
در : حرف اضافه است و نشانهی وجود نقش متممی در جمله .
انتظار بازگشت سنجاقک : بعد از حرف اضافه آمده است ؛ پس گروه متممی است .
سنگ : گروه نهادی
با بیصبری : گروه متممی
در انتظارِ بازگشتِ سنجاقک : گروه مسندی
بود : فعل اسنادی
منادا گاهی همراه با حرف ندا و گاهی بدون حرف ندا در جمله ظاهر میشه . نشانهی منادا وقتی بدون نشانه در جمله به کار میره « مورد خطاب بودن » هست .
منادا گاه پیش از نشانهی ندا و گاه پس از نشانهی ندا قرار میگیره .
جوانه با خوشحالی گفت : سنجاقک مهربان ، برایم از مرداب بگو .
سنجاقک مهربان ، مورد خطاب هست و گروه منادا .
ج 1 - جوانه با خوشحالی گفت :
ج 2 - سنجاقک مهربان ،
ج 3 - برایم از مرداب بگو .
جوانه با خوشحالی گفت
جوانه : گروه نهادی
با خوشحالی : گروه متممی
گفت : فعل خاص
" گفت " فعل گذرا به مفعول هست ؛ پس به مفعول نیاز داره ؛
چه چیزی را گفت ؟ سنجاقک مهربان ، برایم از مرداب بگو .
پس کل جملهی " سنجاقک مهربان ، برایم از مرداب بگو . " مفعول هست برای فعل " گفت " .
سنجاقک مهربان
سنجاقک مهربان : شبه جمله و منادا
برایم از مرداب بگو
برایم : گروه متممی
از مرداب : گروه متممی
بگو : فعل خاص
سنگ به خود آمد و گفت : ای بوتهی خار ، تو همیشه سرسبزی .
ای : حرف ندا
بوتهی خار : گروه منادا
ج 1 - سنگ به خود آمد
و : حرف ربط
ج 2 - گفت :
ج 3 - ای بوتهی خار ،
ج 4 - تو همیشه سرسبزی .
سنگ به خود آمد
سنگ : گروه نهادی
به خود آمد : عبارت فعلی
گفت : فعل خاص
" گفت " فعل گذرا به مفعول هست ؛ پس به مفعول نیاز داره ؛
چه چیزی را گفت ؟ ای بوتهی خار ، تو همیشه سرسبزی .
پس کل عبارت " ای بوتهی خار ، تو همیشه سرسبزی . " مفعول هست برای فعل " گفت " .
ای بوتهی خار
ای : حرف ندا
بوتهی خار : منادا
تو همیشه سرسبزی .
تو : گروه نهادی
همیشه : قید
سرسبز : گروه مسندی
ی : باقیماندهی فعلِ هستی
زود پرسیدم : پدر اینجا کجاست ؟
پدر ، مورد خطاب هست و منادا .
ج 1 - زود پرسیدم :
ج 2 - پدر
ج 3 - اینجا کجاست ؟
زود پرسیدم :
زود : قید
پرسیدم : فعل خاص
" پرسیدم " فعل گذرا به مفعول هست ؛ پس به مفعول نیاز داره ؛
چه چیزی را پرسیدم ؟ پدر اینجا کجاست ؟
پس کل عبارت " پدر اینجا کجاست ؟ " مفعول هست برای فعل " پرسیدم " .
پدر : منادا
اینجا کجاست ؟
اینجا : گروه نهادی
کجا : گروه مسندی
ست : فعل اسنادی
ملکا ذکرِ تو گویم
ا ( در ملکا ) : حرف ندا
ملک : منادا ( پیش از حرف ندا اومده . )
ملکا
ذکر تو گویم
ملکا
ملک : منادا
ا : نشانهی ندا
ذکر تو گویم
ذکرِ تو : گروه مفعولی
گویم : فعل خاص
حالا به بررسی گروههای اسمی ، در عبارتهای گستردهتر میپردازیم .
به عبارت زیر توجه کن :
گویندگان توانای شعر فارسی ، با زبردستی تمام ، دیبایی نگارین در کارگاه ذوق و اندیشه می بافند که نقش و نگار دلفریب آن ، آفریدهی طبع لطیف و قدرت ابداع آنها در تصویر جمال هستی است .
جمله اول :
گویندگان توانای شعر فارسی ، با زبردستی تمام ، دیبایی نگارین در کارگاه ذوق و اندیشه میبافند :
فعل : میبافند
گویندگان توانای شعر فارسی : نهاد
چه کسانی میبافند ؟ گویندگان توانای شعر فارسی
با : حرف اضافه
زبردستی تمام : گروه متممی
با که حرف اضافه ست ، پس از خود نشانهی وجود متمم هست .
دیبایی نگارین : مفعول
چه چیزی را میبافند ؟ دیبایی نگارین را
در : حرف اضافه
کارگاه ذوق و اندیشه : گروه متممی
" در " که حرف اضافه ست ، نشانهی وجود متمم پس از خودش هست .
جملهی دوم :
که نقش و نگار دلفریب آن ، آفریدهی طبع لطیف و قدرت ابداع آنها در تصویر جمال هستی است .
که : حرف ربط
" که " دو جمله رو به هم وصل کرده .
است : فعل اسنادی
نقش و نگار دلفریب آن : گروه نهادی
چه چیزی آفریدهی طبع لطیف است ؟ نقش و نگار دلفریب آن
پس ، نقش و نگار دلفریب آن ، نهاد است .
آفریدهیِ طبعِ لطیف : گروه مسندی
مسند ، حالت نهاد است و با پرسش « چگونه » مشخص میشود .
نقش و نگار دلفریب آن " چگونه " است ؟ آفریدهی طبع لطیف
پس ، آفریدهی طبع لطیف ، مسند است .
و : حرف عطف
قدرتِ ابداعِ آنها : معطوف
چون گروه اسمی است که پس از « واو عطف » به کار رفته است .
در : حرف اضافه
گروه اسمی که پس از حرف اضافه به کار برود ، گروه متممی است .
تصویر جمال هستی : گروه متممی
اما چرا نمیگیم « نهاد » و میگیم « گروه نهادی » ؟
نمیگیم « مفعول » و میگیم « گروه مفعولی » ؟
نمیگیم « متمم » و میگیم « گروه متممی » ؟ و همینطور بقیهی گروههای اسمی
چون واژهای که ما براش در جمله نقش قائلیم ، قابلیت گسترش داره .
لیوان شکست .
صحبت دربارهچیه ؟ چه چیزی شکست ؟ لیوان
لیوان ، نهاد این جمله هست .
حالا به جملههای بعدی توجه کنید :
آن لیوان شکست .
چه چیزی شکست ؟ آن لیوان
در این جمله ، نهاد گسترش پیدا کرده و دیگه 1 واژه نیست ؛ بلکه 2 واژه ست .
حالا جملهی بعدی :
آن لیوانِ چینی ، شکست .
چه چیزی شکست ؟ آن لیوانِ چینی
این گروه نهادی رو ، باز هم گسترش میدیم :
آن دو لیوانِ چینی ، شکست .
آن دو لیوانِ چینیِ دستهدار ، شکست .
آن دو لیوانِ چینیِ دستهدارِ آبی ، شکست .
آن دو لیوانِ چینیِ دستهدارِ آبیِ راهراه ، شکست .
آن دو لیوانِ چینیِ دستهدارِ آبیِ راهراهِ کارگران ، شکست .
آن دو لیوانِ چینیِ دستهدارِ آبیِ راهراهِ کارگرانِ کارگاه ، شکست .
پس گروههای اسمی قابلیت گسترش دارن ؛ برای همین ، چه یک واژه باشن ، چه بیشتر با عنوان گروهِ ... از اونها یاد میکنیم .
- لینک منبع
تاریخ: پنجشنبه , 13 مهر 1402 (14:02)
- گزارش تخلف مطلب