دانش های ادبی واژههای همخانواده
دانش های ادبی: واژههای همخانواده
گاه دو یا چند واژه، ریشه ی یکسانی دارند. همچنین ارتباط معنایی نیز با هم دارند.
این واژه ها دو دسته هستند.
1 - ممکن است از زبان عربی وارد زبان فارسی شده باشند. مانند:
هاجر، مهجور، هجر، هجران، مهاجرت
در این صورت باید حروف مشترکی داشته باشند. گاه سه حرف و گاهی بیشتر.
مدرسه، دروس، تدریس، مدرس که در سه حرف «د، ر، س» مشترکند.
و یا:
زلزله، تزلزل، متزلزل
که در چهار حرف «ز، ل، ز، ل» با یکدیگر مشترکند.
همچنین، این حروف مشترک باید به ترتیب در واژه به کار رفته باشند. مانند:
معلم، عالم، تعلیم که سه حرف «ع، ل، م» به ترتیب در این واژه ها به کار رفته و واژه ی «عامل» به خاطر اینکه ترتیب حروف اصلی آن، به صورت «ع، م، ل» است نمی تواند در گروه واژه های هم خانواده ی بالا قرار گیرد.
2 – واژه های فارسی که از یک مصدر یا واژه گرفته شده اند. مانند:
گلدان، گلخانه، گلپوش، گلکاری
بیدار، بیدارباش، شب بیداری
پوشش، پوشیده، پوشاک، پوشه، پوشینه، بهپوش، تن پوش
یک تمرین برای شما:
واژه ها ی هم خانواده را در کنار هم بنویسید.
ناتوانی – منتظر – آینده ساز – پشتگرمی – رها - بریده – گرفته - جهش – نتوانست - رسیدگی - لرزان – سازگار – گرفتار - پشتی - برش – انتظار – رسانا – جهنده – دستگیری - توانا - زمین لرزه – سازش – پشتیبان – رستگاری – ناظر – توانمند -
- لینک منبع
تاریخ: سه شنبه , 18 مهر 1402 (22:12)
- گزارش تخلف مطلب