فارسی هفتم ستایش
یاد تو
ای نام تو بهترین سرآغاز
بی نام تو نامه کی کنم باز ؟
قافیه : سرآغاز ، باز
ردیف : -
تعداد جمله :
1 – ای ( پروردگار )
2 – نام تو بهترین سرآغاز ( است )
3 - کی بی نام تو نامه باز کنم
آرایه ی ادبی :
تکرار نام ، تو
مراعات نظیر : سرآغاز ، نامه
واج آرایی صامت « م » و « ن »
جناس نام ، نامه
فارسی ساده و روان : پروردگارا نام تو بهترین نام برای
شروع کارهاست ؛ بدون گفتن نامت هیچ کاری را آغاز
نمی کنم .
نکته :
پرسش انکاری در بیت استفاده شده است .
ای ، حرف نداست و منادا ( پروردگار ) حذف شده است .
ای یاد تو مونس روانم
جز نام تو نیست بر زبانم
قافیه : روانم ، زبانم
ردیف : -
تعداد جمله :
1 - ای ( پروردگار )
2 - یاد تو مونس روانم ( است )
3 - جز نام تو بر زبانم نیست
آرایه ی ادبی :
تشبیه : یاد پروردگار به مونس و همدم تشبیه شده است .
تشخیص : مونس روان ، مونس و همدم داشتن به روان
نسبت داده شده است .
تکرار تو
واج آرایی صامت « ن »
فارسی ساده و روان :
پروردگارا یاد تو همدم جان و روح من است . تنها نام تو
را بر زبان دارم .
نکته :
ای ، حرف نداست و منادا ( پروردگار ) حذف شده است .
ای کارگشای هر چه هستند
نام تو کلید هرچه بستند
قافیه : هستند ، بستند
ردیف : -
تعداد جمله :
1 - ای کارگشای هر چه هستند
2 - نام تو کلید هرچه ( هست )
3- ( که ) بستند
آرایه ی ادبی :
تشبیه نام تو به کلید
تکرار هرچه
جناس : هستند ، بستند
فارسی ساده و روان : پروردگارا ، مشکلات همه را
برطرف می کنی . نام تو مانند کلیدی برای درهای بسته
است .
نکته :
ای ( حرف ندا ) + کارگشا ( منادا )
ای هست کن اساس هستی
کوته ز درت درازدستی
قافیه : هستی ، درازدستی
ردیف : -
تعداد جمله :
1 - ای هست کن اساس هستی
2 - درازدستی ز درت کوته ( است )
آرایه ی ادبی :
واج آرایی صامت « س » و « ت »
اشتقاق هست کن ، هستی
جناس هستی ، دستی
فارسی ساده و روان :
پروردگارا ، تمام جهان را آفریده ای و در درگاهت کسی
جز خودت بر همه چیز مسلط نیست .
نکته :
کوته ، مخفف کوتاه
هست کن ، مخفف هست کننده
ای ( حرف ندا ) + هست کن ( منادا )
هم قصه ی نانموده دانی
هم نامه ی نانوشته خوانی
قافیه : دانی ، خوانی
ردیف : -
تعداد جمله :
1 - هم قصه ی نانموده دانی
2 - هم نامه ی نانوشته خوانی
آرایه ی ادبی :
تکرار هم
واج آرایی مصوت « ـــِــ »
فارسی ساده و روان :
ماجراهایی را که هنوز اتفاق نیفتاده ، می دانی و از
سرگذشت همه آگاهی .
هم تو به عنایت الهی
آنجا قدمم رسان که خواهی
قافیه : الهی ، خواهی
ردیف : -
تعداد جمله :
1 - هم تو به عنایت الهی قدمم آنجا رسان
2 - که خواهی
آرایه ی ادبی :
واج آرایی « ـــِــ »
رساندن قدم ، کنایه از هدایت کردن
جناس به ، که
فارسی ساده و روان :
با لطف و توجه خدایی ات مرا به هر سویی که می خواهی ،
راهنمایی کن .
از ظلمت خود رهایی ام ده
با نور خود آشنایی ام ده
قافیه : رهایی ام ، آشنایی ام
ردیف : ده
تعداد جمله :
1 - از ظلمت خود رهایی ام ده
2 - با نور خود آشنایی ام ده
آرایه ی ادبی :
جناس : خود ،
در مصراع اول منظور انسان است و در مصراع دوم پروردگار است .
تضاد ظلمت و نور
فارسی ساده و روان :
مرا از تاریکی های خودپرستی رها کن و به سوی نور
وجود خودت ، هدایتم کن .
نکته :
منظور از « خود » در مصراع اول ، انسان است و در
مصراع دوم پروردگار .
نثر خواجه عبدا... انصاری :
الهی دلی ده که در کار تو جان بازیم ؛ جانی ده که کار آن
جهان سازیم .
آرایه ی ادبی :
تکرار : ده ، که ، جان ، کار
جان باختن : کنایه از کشته شدن
جناس : جان ، جهان
جان ، آن
سجع : بازیم ، سازیم
پروردگارا ، به ما شجاعت بده که جان خود را فدای راهت
کنیم ؛ و توان بده تا برای آخرت خود ، توشه ای فراهم
کنیم .
دانایی ده که از راه نیفتیم ؛ بینایی ده تا در چاه نیفتیم .
آرایه ی ادبی :
تکرار : ده ، نیفتیم
جناس : راه ، چاه
از راه افتادن : کنایه از گمراه شدن
در چاه افتادن : کنایه از گرفتاری
ما را انسان دانایی کن که گمراه نشویم ؛ آگاهمان کن تا
گرفتار گناه نشویم .
دست گیر که دست آویز نداریم .
آرایه ی ادبی :
دست گرفتن : کنایه از کمک کردن
دست آویز : کنایه از کمک ، یاور
کمکمان کن زیرا یاریگری نداریم .
توفیق ده تا در دین استوار شویم .
ما را یاری کن تا ایمان محکمی داشته باشیم .
نگاه دار تا پریشان نشویم .
آرایه ی ادبی :
نگاه داشتن : کنایه از مراقبت ، حفاظت
مراقبمان باش تا آشفته و پریشان نشویم .
تعداد جملهها :
1-الهی ،
2- دلی ده
3- که در کار تو جان بازیم ؛
4- جانی ده
5- که کار آن جهان سازیم ،
6- دانایی ده
7- که از راه نیفتیم ؛
8- بینایی ده
9- تا در چاه نیفتیم :
10- دست گیر
11- که دست آویز نداریم :
12- توفیق ده
13- تا در دین استوار شویم :
14- نگاه دار
15- تا پریشان نشویم :
- لینک منبع
تاریخ: چهارشنبه , 19 مهر 1402 (04:12)
- گزارش تخلف مطلب