فارسی هفتم دانشهای زبانی بن ماضی
فارسی هفتم: دانشهای زبانی؛ بن ماضی
تا کنون نکتههای بسیاری دربارهی فعل آموختهایم.
نکتهی دیگری که دربارهی فعل باید بیاموزیم، ساختمان فعل است.
هر فعل از چند قسمت ساخته شده است.
یکی از این قسمتها که در تمام ساخت های ششگانه بدون تغییر، تکرار میشود، «بن» فعل است.
ساختهای ششگانهی «بروم» را صرف میکنیم.
بروم
بروی
برود
برویم
بروید
بروند
در این فعلها، «ب» نشانه ی زمان فعل است.
«رو» جزء ثابت فعل و «بن» است.
«م»، «ی»، «د»، «یم»، «ید»، «ند» جزء متغیر فعل هستند که در هر فعل نسبت به فعل دیگر تغییر میکند. به این قسمت فعل، «شناسه» گفته میشود.
فعل «مینوشم» را صرف میکنیم تا بن آن مشخص شود.
مینوشم
مینوشی
مینوشد
مینوشیم
مینوشید
مینوشند
در صرف این فعل، «می»، نشانهی زمان است.
«نوش»، بن فعل است.
و «م»، «ی»، «د»، «یم»، «ید»، «ند»، که در هر صیغه، پس از بن آمده، شناسه هستند.
حالا در فعل های زیر بن را مشخص کنید. (هر یک از فعلها را صرف کنید تا جزء ثابت آن مشخص شود.
1 – کاشتیم
2 – رسیدیم
3 – میروند
4 – بگویی
5 – میکارید
6 – خواهیمدید
7 – برسم
8 – رفتهباشد
9 – گفتهبودند
پاسخ:
1 – کاشت
2 – رسید
3 – رو
4 – گو («ی» اول پس از «گو»، «ی» میانجی است.)
5 – کار
6 – دید
7 – رس
8 – رفت
9 – گفت
انواع بن:
دو نوع بن داریم:
بن ماضی
بن مضارع: با این نوع بن، در پست دیگری آشنا میشوید.
بن ماضی: از بن ماضی در ساختمان زمانهای گذشته، زمان آینده و بعضی از اسمها و صفتها به کار میرود.
برای درست کردن بن ماضی ، نیاز به مصدر داریم.
گفتیم که «مصدر » مانند فعل، انجام کار را نشان می دهند، بدون اینکه نشانگر زمان، شمار و شخص باشد.
همهی مصدرها یا به «تَن » ختم میشوند، یا به «دَن ».
برای ساخت بن ماضی، «ن» مصدری را از پایان مصدر حذف میکنیم ؛ آنچه باقی میماند، بن ماضی است.
به عنوان مثال، از مصدر پختن، «ن» مصدری را حذف میکنیم. «پخت»، باقی میماند و «پخت »، «بن ماضی» است.
به همین ترتیب، از مصدر «دیدن»، بن ماضی به دست میآوریم.
«ن» مصدری را از پایان «دیدن» حذف میکنیم. «دید» باقی میماند.
«دید»، بن ماضی است.
شما هم از مصدرهای زیر بن ماضی بسازید.
شستن
نواختن
نشستن
نوشتن
رفتن
آموختن
دوختن
داشتن
کاستن
نگریستن
برانگیختن
برداشتن
شنیدن
بردن
آمدن
ایستادن
دویدن
خوردن
پریدن
بریدن
چیدن
دادن
افزودن
پاسخ:
پختن: مصدر پخت: بن ماضی
شستن: مصدر شست: بن ماضی
نواختن: مصدر نواخت: بن ماضی
نشستن: مصدر نشست: بن ماضی
نوشتن: مصدر نوشت: بن ماضی
رفتن: مصدر رفت: بن ماضی
آموختن: مصدر آموخت: بن ماضی
دوختن: مصدر دوخت: بن ماضی
داشتن: مصدر داشت: بن ماضی
کاستن: مصدر کاست: بن ماضی
نگریستن: مصدر نگریست: بن ماضی
برانگیختن: مصدر برانگیخت: بن ماضی
برداشتن: مصدر برداشت: بن ماضی
شنیدن: مصدر شنید: بن ماضی
بردن: مصدر برد: بن ماضی
آمدن: مصدر آمد: بن ماضی
ایستادن: مصدر ایستاد: بن ماضی
دویدن: مصدر دوید: بن ماضی
خوردن: مصدر خورد: بن ماضی
پریدن: مصدر پرید: بن ماضی
بریدن: مصدر برید: بن ماضی
چیدن: مصدر چید: بن ماضی
دادن: مصدر داد: بن ماضی
افزودن: مصدر افزود: بن ماضی
گفتیم که بن ماضی، در ساخت بعضی صفتها و اسمها هم به کار میرود.
برای تشخیص بن در این واژهها برعکس روال بالا عمل میکنیم.
برای این کار، ابتدا واژه را به اجزای سازندهی آن تقسیم میکنیم.
سپس به هر جزء «َن» اضافه میکنیم؛ هر جزئی که با افزودن «َن» تبدیل به مصدر شد، بن ماضی است.
مثال:
میخواهیم ببینیم در ساختمان واژههای «وابستگی، نوشته، گفتار، پاکدل
» بن ماضی وجود دارد یا نه.
واژهی «وابستگی » از این اجزا تشکیل شده است:
وا + بست + ِگ + ی
«وا» وند است؛ علاوه بر آن
وا + ن = وان
«وان» ارتباط معنایی با وابستگی ندارد؛ مصدر هم نیست، پس این جزء، بن ماضی نیست؛ چون از مصدر گرفته نشده است.
بست + ن = بستن، مصدر است، پس این جزء، بن ماضی است؛ چون از مصدر «بستن» گرفته شده است.
هر یک از دو جزء «ِگ» و «ی» هم «وند» هستند و نمیتوانند بن باشند.
در واژهی «وابستگی »، یک بن ماضی به کار رفته است.
واژهی «نوشته » از این اجزا تشکیل شده است:
نوشت + ه
نوشت + ن = نوشتن،
نوشتن مصدر است، پس این جزء، بن ماضی است؛ چون از مصدر «نوشتن» گرفته شده است.
جزء «ه» وند است؛ پس نمیتواند بن باشد.
در واژهی «نوشته »، یک بن ماضی به کار رفته است.
واژهی «گفتار » از این اجزا تشکیل شده است:
گفت + ار
گفت + ن = گفتن
گفتن، مصدر است، پس این جزء، بن ماضی است؛ چون از مصدر «گفتن» گرفته شده است.
جزء «ار» وند است؛ پس نمیتواند بن باشد.
در واژهی «گفتار »، یک بن ماضی به کار رفته است.
واژهی «پاکدل » از این اجزا تشکیل شده است:
پاکدل = پاک + دل
جزء پاک، صفت است؛ علاوه بر آن
پاک + ن = پاکن
که نه تبدیل به مصدر میشود و نه معنا دارد.
پس این جزء، بن ماضی نیست.
جزء دل، اسم است؛ علاوه بر آن
دل + ن = دلن
که نه تبدیل به مصدر میشود و نه معنا دارد.
پس این جزء، بن ماضی نیست.
در ساختمان «پاکدل » بن ماضی به کار نرفته است.
حالا شما بگویید که در کدام یک از واژههای زیر بن ماضی به کار رفته است؟
زیستگاه
درمانده
شناسنامه
دلآزرده
خشکسالی
پاسخ:
واژهی «زیستگاه » از این اجزا تشکیل شده است:
زیست + گاه
زیست + ن = زیستن
زیستن، مصدر است، پس این جزء، بن ماضی است؛ چون از مصدر «زیستن» گرفته شده است.
جزء «گاه» وند است؛ پس نمیتواند بن باشد.
در واژهی «زیستگاه »، یک بن ماضی به کار رفته است.
واژهی «درمانده » از این اجزا تشکیل شده است:
در + ماند + ه
جزء «در» وند است؛ پس نمیتواند بن باشد.
ماند + ن = ماندن
ماندن، مصدر است، پس این جزء، بن ماضی است؛ چون از مصدر «ماندن» گرفته شده است.
جزء «ه» وند است؛ پس نمیتواند بن باشد.
در واژهی «درمانده »، یک بن ماضی به کار رفته است.
واژهی «شناسنامه » از این اجزا تشکیل شده است:
شناس + نام + ه
شناس + ن = شناسن
شناسن، مصدر نیست، علاوه بر آم «شناسن» معنا ندارد؛ پس این جزء، بن ماضی نیست.
نام + ن = نامن
نامن، مصدر نیست، علاوه بر آم «نامن» معنا ندارد؛ پس این جزء، بن ماضی نیست.
جزء «ه» وند است؛ پس نمیتواند بن باشد.
در واژهی «شناسنامه »، بن ماضی به کار نرفته است.
دلآزرده
واژهی «دلآزرده » از این اجزا تشکیل شده است:
دل + آزرد + ه
جزء دل، اسم است؛ علاوه بر آن
دل + ن = دلن
که نه تبدیل به مصدر میشود و نه معنا دارد.
پس این جزء، بن ماضی نیست.
آزرد + ن = آزردن
آزردن، مصدر است، پس «آزرد»، بن ماضی است؛ چون از مصدر «آزردن» گرفته شده است.
جزء «ه» وند است؛ پس نمیتواند بن باشد.
در واژهی «دلآزرده »، یک بن ماضی به کار رفته است.
واژهی «خشکسالی » از این اجزا تشکیل شده است:
خشک + سال + ی
خشک + ن = خشکن
خشکن، مصدر نیست، علاوه بر آم «خشکن» معنا ندارد؛ پس این جزء، بن ماضی نیست.
سال + ن = سالَن
سالَن، مصدر نیست، علاوه بر آم «سالَن» معنا ندارد؛ پس این جزء، بن ماضی نیست.
جزء «ی» وند است؛ پس نمیتواند بن باشد.
در واژهی «خشکسالی »، بن ماضی به کار نرفته است.
- لینک منبع
تاریخ: سه شنبه , 18 مهر 1402 (10:12)
- گزارش تخلف مطلب