امروز پنجشنبه 01 آذر 1403 http://aghaghia.cloob24.com
0
به نام خدایی که جان آفرید

1. به نام خداوندی که روح و جان انسان را خلق کرد و درزبان حرف زدن را بوجود آورد

2. خداوندی که بخشنده و یاور و مهربانی که بخشنده اشتباه و پذیرنده عذر می باشد

3. همه اشیا و افراد از فرزندان آدم ومورچه و مرغ و مگس مطیع دستورش هستند

4. تاج خوشبختی را برسر فردی می گذارد (یکی را مقام ومنزلت می بخشد) و یکی را ازتخت به زمین می زند (به هرکسی هرچه بخواهد می دهد)

5. آتش را برحضرت ابراهیم تبدیل به گلستان می کند گروهی را درآب نیل به آتش جهنم می برد (اشاره به داستان حضرت ابراهیم و حضرت موسی دارد) (آرایه تلمیح)

6. در درگاه مهربانی و بزرگواری خداوند بزرگان هم سر تعظیم فرود آورده اند

7. همه مردم جهان بر پروردگاریش اتفاق نظر دارند اما از شناخت ذات و حقیقت خداوند عاجز ماندند

8. انسان آن روی شکوه و عظمت او را ندید چشم هم نهایت زیباییش را پیدا نکرد

9. اگر در دل آیینه مانند خود تفکر کنی کم کم پاکی دا بدست می آید

10. ای سعدی غیرممکن است که راه پاک دلی غیر از پیروی از حضرت مصطفی (ص) باشد

 .......................................................................................................

 پیش از این ها

1. قبل از این تصور می کردم که خدا خانه ای در بین ابرها دارد

2. خانه ای مانند کاخ پادشاه داستان ها که خشت دیوارش از الماس و طلا است

3. ستون و پایه های برج آن از چیزهای با ارزش مثل عاج و شیشه است و با تکبر بر روی تختی نشسته است

4. ماه نوری کوچک از تاج او می باشد و هرستاره پولکی از تاج اوست

5. رعد وبرق شب، صدای خنده اوست سیل و طوفان فریاد پرخروش اوست

6. هیچ فردی از مکان او خبر ندارد و هیچ فردی نمی تواند به پیش او برود

7. آن خدایی که می شناسم نامهربان و خشمگین بود خانه اش هم دور از زمین و در آسمان بود

8. او وجود داشت اما او را درمیان خود احساس نمی کردیم با محبت و ساده و قشنگ نبود

9. دوستی و محبت در او وجود نداشت برای او محبت و مهربانی بیگانه بود

10. هرچه از خودم از زمین و آسمان و از ابرها درباره خدا سوال می کردم

11. سریع می گفتند: این، مخصوص خدا می باشد سوال و پرس و جو از کار خدا اشتباه است

12. قصد و نیت من از خواندن نماز ودعا، به خاطر ترس و وحشت از خشم و عذاب خدا بود

13. قبل از این ها خاطر من ناراحت بود در ذهن من این وضعیت از خدا وجود داشت (تصویری خوب از خدا نداشتم)

14. تا وقتی که یک شب همراه پدر به نیت یک سفر حرکت کردم

15. دربین راه، داخل یک روستا خانه ای تمیز وآشنا دیدم

16. سریع از پدر سوال کردم اینجا چه جایی است؟ جواب داد: اینجا همان خانه خوب خدا می باشد

17. گفت: دراینجا می توان اندکی ماند در کناری تنهایی، یک نماز ساده ای هم خواند

18. با وضو گرفتن دست و صورت را صفا داد با خودش زمزمه ای تازه انجام داد

19. به او گفتم: پس خانه آن خدای عصبانی اینجاست؟ اینجا درزمین است؟

20. گفت: بله خانه او بدون نفاق و پاک است فرش های آن از گلیم و حصیر می باشد

21. با محبت و ساده و بی دشمنی است مانند نوری در دل آیینه زلال و صاف است

22. عصبانیت و دشمنی از عادت او نمی باشد نام خداوند نور و نشانه های او روشنی است

23. تازه متوجه شدم خدای من این خدا می باشد این خدای با محبت وآشنا می باشد

24. او دوستی است که از خود من هم به من نزدیک تر است از رگ گردن هم به من نزدیک تر است

25. از این به بعد می توانم با این خدا دوست باشم یک دوست پاک و صاف و صمیمی

.......................................................................................................

 صورتگر ماهر

1. به راستی کسی نمی داند که در فصل بهار این همه زیبایی و دلربایی چگونه و از کجا به وجود     می آید؟

2. وقتی که از خاک سرد و بی روح و غمناک و تاریک در فصل بهار این همه گل های خوب و زیبا و دلربا بیرون می آید، عقل انسان سرگشته و متعجب می شود

3. چگونه است که نمی پرسی این همه شکل ها و تصاویر زیبا از کجا و چگونه به وجود می آیند و چرا در جست و جوی آن نیستی که این شکل های زیبا چگونه پدید می آیند؟

4. رعد و برق آسمان از شوق و اشتیاق چه چیزی چنین مستانه می خندد و ابرهای آسمان به خاطر دوری و هجران چه کسی چنین گریه می کنند؟

5. آن نقاش چیره دست کیست که بدون اینکه از کسی تقلید و الگو برداری کند صورتهای زیبا و بی نقص در این دنیای بیکران به وجود می آورد. (خالق دنیا و موجودات گوناگون آن کیست)

 .......................................................................................................

 راه نیکبختی

1. از آن جا که من خواهان خوشبختی و سعادت تو هستم به آنچه می گویم گوش فرا ده و آن را به یاد بسپار

2. از خواب سحر گاهی دوری کن و در تمام عمر خود سحرخیز باش و زود از خواب برخیز

3. با تمام وجود به مادرت خدمت کن و با او با خوشی و مهربانی رفتار کن

4. به سخنان پدرت گوش فرا بده و مؤدبانه با او رفتار کن

5. هنگامی که پدرو مادر از تو راضی باشند در آن صورت خداوند هم از تو راضی و خشنود خواهد بود

6. اگر مؤدب و تمیز باشی در آن صورت نزد همگان گرامی و مورد احترام خواهی بود

7. تلاش کن تا هر چه معلم به تو می گوید با سرعت و به خوبی یاد بگیری

8. مبادا سخن دروغی بگویی همیشه راستگو باش حتی اگر موجب ضرر و زیان تو باشد

9. هر شب هنگام خواب و زمانی که لباس خواب به تن می پوشی در مورد آنچه به تو گفتم تفکر کن

10. فکر کن که در آن روز چه مطلب آموزنده ای آموخته ای و چه چیزی به دانش تو افزوده شده است و از اعمال خود چه نتیجه و بهره ای برده ای.

11. روزی که در آن کار مفیدی انجام نداده ای جز عمر خود به حساب نیاور

.......................................................................................................

 آزادگی ؛ ص 93

1. : شخص پیری لباس پشمی خشنی پوشیده بود و کوله باری از خار را با خود حمل می کرد .

2. آن پیرمرد باهر قدمی که برمی داشت خدا را شکر می کرد

3. ای خدایی که این روزگار و آسمان را برافراشته ای و ای کسی که آرامش دهنده ی دلهای غمگین هستی

4. وقتی که ازسر تا پای خودرا نگاه می کنم می بینم که همه نوع بزرگواری در حقم کرده ای

5. خوش بختی و سعادت را در مقابل چشمان من قرار داده ای و ارجمندی و بزرگی را مانند تاج بر سر من نهادی

6 من در حدی نیستم که بتوانم از عهده ی شکرگزاری و سپاس های تو برآیم

7. نوجوانی در حالی که اسب غرور را می راند به پیر نزدیک شد

8. جوان ستایش پیرمرد را شنید و به او گفت : ای پیر کودن خاموش شو

9. تو خار بر پشت نهاده ای و به سختی راه می روی ! بخت و اقبال و عزتت کدام است ؟

10. تو عمرت رادرخارکشی به سربرده ی و هنوز تفاوت خواری و سربلندی را نمی دانی ( زندگی را تلف کرده ای و بیهوده گذرانده ای)

11. پیر گفت چه سربلندی ازاین بهتر که محتاج به کسی چون تو نیستم

12. که ای فلانی به من صبحانه یا شام بده و یا نان و آبی که بخورم

13. خدا را شکر می گویم که مرا خوار و ذلیل نساخت و به شخصی پستی چون تو گرفتار نکرد

14. با وجود فقر و نداری خداوند به من آزادی و آزادگی بخشید (آزادی: در گذشته به معنی: شکرگزاری و آسودگی)

.......................................................................................................

 ص 64؛ دو بیت: در این دنیا خوشحالی و شادمانی من ناشی از همان خدایی است که دنیایی با این همه زیبایی و خوشی خلق کرده است و عاشق سراسر گیتی هستم چرا که همه ی دنیا مخلوق خداوند است.

بیت دو: با عشق و علاقه و شیرینی زهر را می نوشم (هر سختی و رنجی را می پذیرم) زیرا معشوق زیبا روی من آن را تعارف می کند و هر دردی که از جانب معشوق باشد با دل و جان و با میل و رغبت تحمل می کنم و می پذیرم زیرا درمان همه ی دردها همین معشوق زیبا روی من است.

 ص 67 : ستاره ای: ستاره ای در آسمان هستی پدیدار شد و در این دنیا ارجمند گردید و برای دل های پریشان یار و همدم شد . رسول اکرم (ص) به عنوان برگزیده ترین انسان پا به هستی نهاد. (این بیت در مورد رسول اکرم (ص) است.)

 ص 71؛ دوبیت: ای هد هد: ای باد صبا تو را به عنوان پیک به سرزمین سبا (به عنوان پیک حضرت سلیمان) می فرستم ببین که چه قدر و ارزشی به تو داده ام و تو را به کجا می فرستم (باد صبا نماد پیغام رسانی بین عاشق و معشوق است)

بیت دو. پرنده ای چون تو (انسان) حیف است که در این ماتمکده ی خاکی (زمین / دنیا) باشد بنابراین تو را به سمت سرمنشأ عشق و وفاداری می فرستم (جایگاه خاکی را به سوی جایگاه ابدی و معنوی ترک کن)

تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه