اسم جامد و اسم مشتق
اسم جامد و اسم مشتق
اسمها دارای تقسیمات گوناگونی هستند یکی از این تقسیمات، تقسیم اسم به جامد و مشتق است.
جامد و مشتق
اسم جامد: اسمی است که از کلمه ی دیگر گرفته نشده است مانند: شمس، بیت، خروج، ذهاب.
اسم مشتق: اسمی است که از کلمه ی دیگر گرفته شده است مانند عالِم، معلوم، معلّم، علیم که همگی از سه حرف اصلی «ع ل م»گرفته شده اند.
• اسم جامد بحث خاصی ندارد ولی بهتر است بدانیم که این اسمها دو دسته اند: 1.اسم جامد مصدری(که شامل تمام مصدرهای ثلاثی ورباعی مجرد ومزید می شود مانند کتابه،انقلاب،تکذیب و...) 2.اسم جامد غیر مصدری (که شامل اسمهایی است که از کلمه ی دیگر گرفته نشده اند و مستقیماً از حروف الفبا گرفته شده اند مانند:رجل،نجم،ید و.....)
اسم مشتق:
اسمهای مشتق هشت دسته اند: اسم فاعل، اسم مفعول، صفت مشبه، اسم مبالغه، اسم تفضیل، اسم زمان، اسم مکان، اسم الآله(اسم ابزار)
اسم فاعل: بر انجام دهنده ی کار یا دارنده ی حالتی بودن دلالت می کند و معادل آن در فارسی معمولاً (صفت فاعلی) یا (اسم فاعل) است.مانند:ناصِر(یاری کننده)، مُنذِر (هشدار دهنده).
اسم فاعل را هم می توان از فعل ثلاثی مجرد ساخت وهم از ثلاثی مزید.
اسم فاعل از ثلاثی مجرد: بر وزن فاعل ساخته می شود(به این صورت که یک الف، بعد از اولین حرف اصلی اضافه می کنیم پس اسم فاعل نَصَرَ می شود: ناصِر، کَتَبَ می شود: کاتِب
اسم فاعل از ثلاثی مزید: 1.مضارع آن فعل را می نویسیم 2.به جای حرف مضارعه، میم مضموم (مُ) می گذاریم 3.عین الفعل را مکسور (کسره دار) می کنیم. مُعلِّم
اسم مفعول: بر انجام شدن یا واقع شدن دلالت می کند ومعادل آن در فارسی معمولاً (صفت مفعولی) یا (اسم مفعول) است مانند: مَنصور (یاری شده)،مُحترَم(احترام شده).
اسم مفعول را هم می توان از فعل ثلاثی مجرد ساخت و هم از ثلاثی مزید.
اسم مفعول از ثلاثی مجرد: بر وزن مفعول ساخته می شود،به این صورت که یک میم مفتوح(مَ) به اول کلمه و یک (واو)به عنوان چهارمین حرف کلمه(بعد از عین الفعل) اضافه می کنیم. پس اسم مفعول نَصَرَ می شود: مَنصور.کَتَبَ می شود: مَکتوب
اسم مفعول از ثلاثی مزید: 1.مضارع آن فعل را می نویسیم 2.به جای حرف مضارعه، میم مضموم (مُ) می گذاریم 3.عین الفعل را مفتوح (فتحه دار) می کنیم.
به طور مثال می خواهیم از فعل إحتَرَمَ اسم مفعول بسازیم:
إحترمَ / یَحتَرِمُ / مُحتَرم / مُحتَرَم
نکته: در ترجمه ی اسم مفعول گاهی از پسوند (شدن) استفاده می کنیم مانند: مُستضعَف (ضعیف نگاه داشته شده)
صفت مشبه:
می توان گفت صفت مشبه همان صفت ساده ی فارسی است.
وزنهای مشهور آن عبارتند از:
فعیل: شریف / فَعْل:صَعْب / فَعِل:خَشِن / فَعْلان: عَطْشان / فَعَل: حَسَن
علاوه بر اینها،موارد زیر نیز از وزنهای صفت مشبه به حساب می آیند:
أفعَل:أحمَر فَعلاء:حَمراء
نکته: وزن أفعَل در صفت مشبه برای بیان رنگها(ونیز بیان عیب وزینت) به کار می رود واین با وزن أفعَل در اسم تفضیل متفاوت است.ضمن اینکه وزن مؤنث این دو نیز با هم متفاوت است.(وزن فَعلاء صفت مشبه است و وزن فُعلی اسم تفضیل).
اسم مبالغه:
اگر صفتی در انسان زیاد باشد یا انسان زیاد به آن بپردازد آن را مبالغه به حساب می آوریم.
وزنهای اسم مبالغه: فَعّال: صبّار(کسی که زیاد صبر می کند) فَعّاله: علّامه(کسی که زیاد می داند)
نکته: حرف (ه) در انتهای وزن فعّاله نشانه کثرت وزیاد بودن است و علامت مؤنث نیست.
اسم تفضیل:
اسم تفضیل نمایانگر کمتر یا زیادتر بودن صفتی در فردی یا شیئی نسبت به دیگری است.
اسم تفضیل در عربی معمولا بر وزن أفعَل می آید ودر مؤنث گاهی بر وزن فُعلی به کار می رود.
أفعَل: أحسَن(نیکوتر) أکبَر(بزرگتر) فُعلی: حُسنی، کُبری
نکته ها:
1.اسم تفضیل دو معنی (تر) و(ترین) دارد.اگر بعد از آن، حرف (مِن) بیاید به صورت (تر) ترجمه می شود.(محمّد أکبرُ مِن علیّ:محمد بزرگتر از علی است).
ولی اگر بعد از آن حرف (مِن)نیاید و اسم تفضیل، مضاف واقع شود معمولا به صورت (ترین) ترجمه می شود:
أحسَنُ القِصَص: بهترین داستان
2.هر گاه دو طرف مقایسه، مؤنث باشند از وزن أفعَل یا فُعلی استفاده می کنیم.(فاطمهُ أکبرُ مِن حمیده: فاطمه بزرگتر از حمیده است)
3.کلمه ی (خیر) اگر به معنی بهتر یا بهترین باشد وکلمه ی (شر) اگر به معنی بدتر یا بدترین باشد،اسم تفضیلند مانند: محمدٌ خیرُ الناسِ (محمد، بهترین مردم است).
برای تشخیص بهتر این مورد بهتر است بدانیم که هرگاه پس از کلمات خیر وشر،حرف جر(لِ) یا(مِن) ویا مضاف الیه بیاید آنها را اسم تفضیل به شمار می آوریم. الصدقُ خیرٌ لکَ _علیّ خیرٌ منه _ محمدٌ خیرُ الناسِ
4.کلماتی از قبیل أشدّ، أعزّ، أحبّ،....بر وزن أفعل واسم تفضیلند.
اسم زمان و اسم مکان:
اسم زمان واسم مکان بر زمان ومکان وقوع فعل دلالت می کنند.این دو اسم دارای وزنهای یکسانی هستند.وهر دو بر وزنهای(مَفعَل و مَفعِل و مَفعَله) می آیند.
مَفعَل: مَکتَب،مَعبَد / مَفعِل:مَغرِب، مسجِد / مَفْعَلَه: مدرسَه مزرعه
اسمهایی مانند «البیت، الارض، الصف، و.... که بر مکان دلالت می کنند اما بر سه وزن فوق نیستند، اسم مکان نمی باشند اسم الآله:(اسم ابزار)
اسم آلت بر ابزار و وسایل انجام کار دلالت می کند.وبر سه وزن(مِفعَل،مِفعَلَه،مِفعال)می آید.
مِفعَل:مِقبَض(دستگیره) مِفعَله:مِطرَقَه (چکش) مِفعال:مِفتاح(کلید)
دقت داشته باشید در تستها معمولا جمع مکسر کلمات می آید و نوع کلمه خواسته می شود در اینصورت مفرد کلمه را در نظر می گیریم و نوع آنرا مشخص می کنیم مثلا کلمه " الشعراء" مفردش، شاعر و اسم فاعل است. أفاضل مفردش أفضل و اسم تفضیل است بنابراین نوع کلمه با توجه به مفردش، مشخص می شود.
- لینک منبع
تاریخ: شنبه , 06 آبان 1402 (00:10)
- گزارش تخلف مطلب